از شوقـ ... وصال یار اسـت..
این خندھ ھا...
از شوقـ ...
وصال یار اسـت..
شهید مدافع حرم
میثم نجفی
@modafeonharem
این خندھ ھا...
از شوقـ ...
وصال یار اسـت..
شهید مدافع حرم
میثم نجفی
@modafeonharem
گوشی ام زنگ خورد ,قبل اینکه فرصت جواب دادن داشته باشم ,صدای انفجار بلند شد.راننده سریع ماشین را نگه داشت و از ماشین پیاده شد .صدای جیغ و فریاد زن ها و بچه هایی که داخل ماشین بودند,بلند شد.همه می خواستند از ماشین پیاده شوند.من به کمک مرد دیگری که داخل ماشین بود ,از آن ها خواستیم که نترسند و برای پیاده شدن عجله نکنند;اما کسی گوش نمی داد .از لرزش گوشی در دستم متوجه شدم که بچه ها دو مرتبه تماس گرفتند.گوشی را جواب دادم و گفتم:"یک ماشین نزدیک ما منفجر شد".محسن پرسید :"خودت خوبی؟" از ماشین پیاده شدم و گفتم:"خوبم,جای نگرانی نیست".هنوز حرفم با محسن تمام نشده بود که حس کردم محکم به پای من چسبیده ,نگاه کردم ,دیدم یک بچه حدوداً پنج ساله محکم پای من را گرفته ,خم شدم و بغلش کردم قلبش مثل گنجشکی که ترسیده باشد ,به تندی می زد.
ادامه دارد..
@ra_sooll
@Rasoulkhalili
تو هیأت لعن میگفتیم؛ با بچه ها کل کل داشتیم که اقا گفته لعن نگویید. این تو کَتمان نمی رفت. لعن میگفتیم...
یکبار یکی از بچه ها در گروه وایبر شروع کرد به لعن دادن و بقیه شاکی شدن که اینا چه حرفیه!! محمد حسین آن موقع سوریه بود. یک دفعه قاطی کرد. تو خصوصی به من گفت:((برو به این بگو دست برداره از کاراش!)) تند تند پیام می نوشت و عکس میفرستاد؛ عکس چنتا از رفقاش که سربریده بودند فرستاد وگفت:((ته این لعن گفتنا میشه این))...
شهید محمدحسین محمدخانی
فرمانده تیپ سیدالشهدا
حاج عمار
عمار حلب
برشی از کتاب عمار حلب
@shahidmohammadkhani
دل بہ دریا زدنت ،
گرچہ تمـاشــا دارد
تو نباشی چہ تماشا لب دریا دارد ؟
پاســدار مدافع حـرم
شهــید میثم نجفی
ســالروز شهـادت
شهادت اربعین۹۴
@ravayate_fath
رفقای بهشتی
۹ شهید در یک قاب
از راست:
شهید مصطفی شیخ الاسلامی
شهید روح الله صحرایی
شهید علی عابدینی
شهید رضا حاجی زاده
شهید سیدرضا طاهر
شهید روح الله سلطانی
شهید سیدسجاد خلیلی
شهید محمدتقی سالخورده
شهید حسین بواس
چه زیبا ملائک شدند زیستند؛
همان ها که هستند ولی نیستند؛
کسانی که در جمع ما بوده اند؛
ولی حیف نفهمیده ایم کیستند؛
@modafeonharem
خوشا پروازتان با هــم
بلند آوازتان با هــم
بہ یاد آرید ما را هــم
در آن پرواز ڪردن هـا . . .
شهید رضا ملایی
شهید مجتبی زکویزاده
شهید میلاد بدری
شهادت اربعین۹۴
سـالروز شهـادت
@ravayate_fath
چرا «محمودرضا» از «کوثر» بُرید؟
شهید محمودرضا بیضایی
سرباز رشید اسلام و مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» شب قدر را برای شهادت و رسیدن به حضرت دوست انتخاب کرد و سرانجام در روز میلاد پیامبر اکرم(ص) به شهادت رسید.
به گزارش مشرق، شهید محمودرضا بیضایی پنج سال پیش در روز میلاد پیامبر (ص) و امام صادق (ع) به شهادت رسید. او متولد سال 1360 در تبریز بود. بعد از اتمام سربازی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در بهمن ماه سال 82 برای گذراندن دوره افسری وارد دانشکده افسری امام علی (ع) شد. با آغاز جنگ سوریه از سال 1390 برای دفاع از حرم اهل بیت و یاری رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی به سوریه رفت. او پس از 2 سال حضور در جبهه سوریه 29 دی ماه سال 92 در اثر اصابت ترکش تله انفجاری به سر و سینه به شهادت رسید.
علاقهی عجیب «محمودرضا» به «کوثر»
مشتاقانِ شهادت باید پشتکار داشته باشند
او میگفت شهادت مزد کسانی است که در راه خدا پُرکارند، میگفت شهادت هرکسی دست خودش است. هرکسی خودش انتخاب می کند که شهید بشود. میگفت باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
این جمله آخر را شب قدر گفته بود و گفته بود امشب باید انتخاب کنیم به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. آخرین بار هم گفت از کوثر (دخترش) بُریدم.
آقا محمودرضا، وقتی خواست برای خودش اسم انتخاب کند گفت حسین نصرتی. تنش را در راه خدا فرسوده کرد، چشمهایش گواه بیخوابی همیشگیاش بود. در شب تاسوعا، در آزادسازی زینبیه عباس بیبی بودن را به رخ دنیا کشید. شب قدر انتخاب کرد که شهید بشود.
از کوثرش که بُرید، روز میلاد رحمت للعالمین، در فوران رحمت الهی غرق شد، به راه رضای محمود الهی رفت، به معراج رفت، شهید شد.
همیشه می گفت :
برایم دعا کن تا شهید شوم !
برایم خیلی سخت بود ولی
به قدری زیاد می گفت که بعد از نمازها دعا می کردم.
ولی هیچ وقت فکر نمیکردم
که دعا کنم و به شهادت برسد ....
شهید احمد اعطایی
به روایت همسر بزرگوار
شهادت ۱۳۹۴ حلب سوریه
آرمیده در قطعه ۲۶ بهشت زهرا
@modafeonharem
✍غروب که از کار بر میگشتیم خسته بود یک ساعت استراحت می کرد و نماز می خوند بعد ساعت ۲۰ پا میشدیم.
غذا ووسیله ای بود جمع میکرد خانواده شهدا را شناسایی کرده بود آدرس ها شون رو درآورده بودوخانواده کسانی که پدرشان را از دست داده بودن بی سرپرست بودن می بردبه آنها می دادواین بچه های شهدا رو نوازش می کرد خیلی با ابو رشید انس گرفته بودن وقتی که تو راه برگشت به سمت مقر بودیم ابو رشید گریه میکرد آنجا فهمیدم که دیگر ابو رشید اسمانی هستش .
یک خانواده جانباز قطع نخاع رفتیم که خدابهشون تازه بچه داده بودو اوضاع خانواده خوب نبود چون پدر خانواده قطع نخاع بود.ابورشید قنداقه بچه را گرفت در گوش بچه اذان گفت و پنجاه لیر در قنداق بچه گذاشت گفت ما رسم داریم در ایران که یک هدیه بدهیم دادیم و برگشتیم ودرراه برگشت ابو رشیدآنقدر گریه کرد.
🍁در این مدت که ابو رشید در منطقه بود مردم و اهالی آنجا به ابو رشید وابسته شده بودن. ابورشیدآدم خسته گی ناپذیری بود.
یادی کنیم ازتمام شهدای مدافع حرم
وشیربچه های حیدری که دارند در منطقه بابی خوابی وکارجهادی درجبهه ها میجنگند مجاهدهایی که از جانشان می گذرندکه ما درآسایش باشیم شهدایی که از زن بچه هایشان می گذرند که ما در اینجا در آرامش زندگی کنیم.
شهید مدافع حرم عبدالرشید رشوند
تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۶
محل شهادت:سوریه حلب
سالروز شهادت
@modafeonharem
خواب دریا و شب مهـتاب
تعبیـرش تـویی . . .
جانباز مدافـع حــرم
شهید محمدامین زارع
سالروز شهادت
@ravayate_fath
دستنوشته شهیـد :
اگر خدا منِ ناقابل را قبول ڪرد
و توفیق شهـــــادت داد
مزارم را هرجا خواستید انتخاب کنید
و روی قبــرم بنویســید :
" سرباز اسلام و مدافع ولایت فقیه "
پاســدار مدافـع حـرم
شهید عبدالرضا مجیری
سالـروز شهـادت
@ravayate_fath
یادش بخیر ...
اعزام شدیم برای مسابقات تیراندازی ارتش های جهان، اولین نمازی بود که در هند و در مسجدی واقع در حیدر آباد هندوستان میخواستیم بخونیم و متولی مسجد گفت حتما این کلاههارو باید بر سر بگذارید . شروع کردم به نماز خوندن که آقا مهدی با دیدن چهره من خندشون گرفت و من هم نمازم شکست و کلی به همدیگر خندیدیم .
خنده ای که همیشه بر لب داشت...
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
@sh_mahdilotfi
امام خامنه ای :
«ما امروز در کنار خود، از برادران اهل سنّت کسانی را داریم که با ما و همراه ما دارند در دفاع از حرم اهلبیت میجنگند و کشته میدهند، شهید میدهند. خانوادههایی از شهدای مدافع حرم پیش من آمدند که در بینشان چند خانوادهی سنّی بودند. خب، این برادر اهل سنّت که برای دفاع از حرم حضرت زینب یا حرم امیرالمؤمنین یا حرم سیّدالشّهدا جوان خودش را گسیل میکند به جبهه، بعد هم که پیش ما میآید، به جای اظهار تأسّف، به جای اظهار غم و اندوه یا گِله و شکایت، ابراز افتخار میکند که پسر من در این راه شهید شده است.94/12/20»
@zakhmiyan_eshgh