مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

خاطره ای از شهید ابوعلی 2

سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

تقریباً 27 روز قبل، عروسی بود از روز های اول ورود به منطقه حلب، دنبالش بودم، گفتن دیدنش 

روز عروسی تو اوج، علمدار ها و شقایق ها دیدم یکی لباس خاکی پوشیده و پشتش به منه 

تا نزدیکش شدم برگشت. برادرم ابو علی بود. لبخندی زد و به آغوشش کشیدم همه چیز اون لحظه یادم رفت 

چطوری؟ 

خوبم. اینجایی دلاور 

فدات، میدانی چقدر دنبالت گشتم 

ما همین منطقه. ... هستیم، راستی کرار هم هست 

جدی، کجاست؟ 

بیرونه 

احمد، احمد جان یه عکس از ما بگیر، این در به در نور بالا میزنه 

)خندید 

مجروح آورده بود،

خیلی نگران حال مجروحش بود، 

گفت، حبیب ما کمترین تلفات و دادیم بچه ها مون واقعا گل کاشتن 

بعد از رسیدگی به مجروحش براش آب آوردم و چند تا بیسکویت 

که آون تعداد و بازم تقسیم کرد بین بچه ها 

گفت حبیب، اگر امکان داره برای یکی از بچه ها که نهار نخورده چیزی بیار 

من رفتم چیزی براش آوردم گشتم دنبال ابو علی  دیدم روی تخت از فرط بی خوابی غش کرده 

کرار خواست بیدارش کنه، گفتم بزار به خاطر من بخوابه 

به فیلم بردار گفتم بیاد فیلم بگیره 

یه مستند ساز بود که الانم منطقه هست،

بعد از 20 دقیقه کرار بیدارش کرد و گفت میبرمش مقر بخوابه 

تا پای ماشین باهاش رفتم. 

کاش نمی گذاشتم بره 

کاش قلم پام میشکست و بر نمیگشتم از دمشق.

راوی :یکی از همرزمان شهید ابوعلی

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">