مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

خاطره یکی از مدافعان حرم

سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ب.ظ

تصویر فوق در منطقه ی جنوب حلب قرار داره

دیوار پشت سر متعلق به مسجد محل هست که مربوط به اهل تسنن منطقه اس

و چون اون منطقه تازه آزاد شده بود، ساکنین کمی مراجعت کرده بودند و محل اقامت تعدادی از بچه های رزمنده طبقه ی بالای مسجد بود...

و مواردی رو که مسوولین تذکر میدادن مثل عدم نصب پرچمها با اسما اهل بیت علیهم السلام (فقط نصب پرچمهای عمومی مثل الله اکبر و لا اله الا الله و محمدرسول الله مجاز بود)و پخش اذان شیعی از ماذنه و کلا مواردی که حساسیت زا بود رو انجام نمیدادن...و برعکس روزهای جمعه که نماز جمعه تو مسجد برگزار میشد، خطیبشون از خلفاشون و...میگفت و بعضا بچه ها مینشستن و بااینکه اکثرا متوجه سخنان عربی نمیشدن، گوش میدادن...

در موارد خیلی نادر هم بعضی بحث تقیه رو پیش میکشیدن و به نماز اونا اقتدا میکردن (حالا بماند که شاید بعدا اعاده میکردن)...

کم کم این موارد تاثیر خودش رو گذاشت و باعث شد که دیدشون نسبت به شیعه ها کلا عوض بشه و تو این مدت رزمنده ها از غذاشون میزدن و بچه هایی که در خانواده از تامین غذایی حداقلی برخوردار بودن و گرسنگی بهشون فشار میاورد و به مسجد رو میاوردن رو تا حدودی تامین میکردن...

هر کسی کاری از دستش بر میومد انجام میداد...

یکی کارهای برقی شون رو انجام میداد...عده ای برای ترمیم خیابانها که بر اثر اصابت خمپاره و...صدمه دیده بود،چاله چوله ها رو پر میکردن (فیلمش رو قبلا ارسال کردیم)و....

تا اینکه یه روز یه پسر بچه بنام عدنان اومد در مسجد و پرچمی که بچه ها تو اتاقشون نصب کرده بودن  رو درخواست کرد...متن نوشته ی پرچم این بود:

"لبیک یا زینب"

فرداش دیدیم روی پشت بام خونه ی مجاور مسجد، بر روی میله ی بلند آنتن،سه تا پرچم نصب هست...

به ترتیب از بالا به پایین:اول پرچم لبیک یا زینب😅

دوم پرچم الله اکبر

و سوم پرچم محمد رسول الله رو نصب کرده...

بعد بچه ها همشون هجوم آوردن به سمت مسجد که ماهم پرچم لبیک یا زینب میخواییم...

به هر نفرشون یکی یکی داده شد...

و همون عدنان کوچولو که تو عکس با لباس نظامی دیده میشه و بسیار تر و فرز بود با وسیله ای که داشت تمام پرچمها رو روی ستونهای برق حوالی مسجد و سر درب خونه های همسایه ی مسجد نصب کرد...بعدش بچه ها رو جمع کردن و عکس یادگاری دسته جمعی گرفتن....

روزی که قرار بود بچه ها از اونجا برن، تو چشاشون اشک حلقه زده بود...

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">