همسرداری و مهربانی شهید ایوب رحیم پور
سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۵۷ ب.ظ
اخلاقش خیلی خوب بود. خوش برخورد و خوش خنده.
اگه سر یه مسئله ای ناراحت میشدم یا بحثمون میشد. من روم رو ازش برمیگردوندم. نگاش نمیکردم.
میومد طرفم و بهم محبت میکرد.بهش میگفتم با من حرف نزن. من از دستت ناراحتم.
با یه حالت تعجبی میگفت چراااا؟ مگه چه اتفاقی افتاده؟!
من از حالت چهره ش خنده م میگرفت.
میگفتم هیچ اتفاقی نیفتاده؟!
شروع میکرد حاشا کردن... میگفتم تو فلان کار رو نکردی؟؟!
با تعجب میگفت: کی؟ من که یادم نمیاد. اینی که میگی مال کی هست؟
یه جوری حاشا میکرد که خودمم به شک میفتادم.
این اخلاقش رو همه میشناسن. هیچی تو دلش نبود. اصلا نمیذاشت بینمون ناراحتی بمونه.
میگفت این شیطونه که میخواد بین زن و شوهر جدایی بندازه...
@molazemaneharam
خواهران مدافع حرم
https://telegram.me/joinchat/B0bupz1QIYZDQntEl0ChxA
- ۹۶/۰۱/۰۸