مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

گفتگو با همسر شهید قدیر سرلک۲

چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۳۹ ب.ظ

خصوصیات اخلاقی

پیرو خط رهبری بود و همیشه هم به ما تاکید می کرد فقط ببینید رهبر در مسائل متفاوت چه می گوید. همیشه با وضو بود. به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد زمانی که در محل کارش اذان می گفتند قدیر از همه زودتر وضو می‌گرفته و برای نماز آماده می‌شده.از تخصص کاری‌اش که مهندس برق بود، به افراد بی بضاعت تا آنجا که می توانست و نیاز داشتند کمک می‌کرد و می توان گفت از تخصصش در کار خیر استفاده می‌کرد.  خودش را فدای دین و اعتقاداتش کرده بود. هدفش و مسیر زندگی‌اش را مشخص کرده بود و در همان مسیر گام بر می‌داشت. قدیر یک فرزند صالح برای پدر و مادرش بود، گاهی پدرش که از سر کار برمی‌گشت دستان پدرش را می بوسید، به قدیر معترض می‌شدیم اجازه بده دستانش را بشوید، اما قدیر متواضعانه می‌گفت: همین دستان روغنی پدر است که ما به اینجا رسیدیم.

امانت‌داری یکی از خصوصیات اخلاقی‌اش محسوب می شد و خودش رعایت می کرد و به دیگران هم توصیه می کرد. روی بیت المال بسیار حساس بود به طوری که حتی یک حتی از خودکارهای محل کارش استفاده شخصی نمی کرد. و گاهی می گفت باید فردای قیامت جوابگوی همین یک خودکار باشم، می گفت من خودم را مدیون یک نوشتن هرچند کوتاه نمی کنم. بسیار مؤدب و مهربان بود و بر روی حجاب و امر به معروف و نهی از منکر تأکید بسیاری داشت و بر روی این موضوع بسیار محکم ایستاده بود و برای انجام کار غریبه و آشنا برایش هیچ فرقی نداشتند و در جواب همه می گفت: «نمی‌توانم جواب حضرت زهرا(سلام الله ) را بدهم» تکه کلام اش بود. قدیر از نظر شخصیتی فوق‌العاده فعال  و پویا بود و مانند معنای نام زیبایش توانا بود و انواع تخصص در زمینه های متفاوت را آموزش دیده بود همه فن حریف بود و آهنگری, سیم کشی  و جوشکاری و کارهای فنی را بلد بود.


عشق به اهل بیت (علیه السلام)

سال 93 جزء پیادگان اربعین به سمت کربلای معلا بود و ارادت خاص و عجیبی به امام حسین(علیه السلام ) داشت. عشق و علاقه به اهل بیت در صدر دل قدیر خودنمایی می کرد. پایه ثابت هیات محل بود. هر جایی از محل هیأتی برای اهل بیت ( علیه السلام) برپا بود قدیر یکی از میانداران و علمداران هیئت بود. چند سالی می شد که در خانه پدری اش هیأتی به نام هیأت حضرت علی اصغر(علیه السلام) برپا است و بیشتر جوانان و نوجوانان و حتی بچه های پنج شش ساله در این هیات هستند. قدیر همه تلاش خود را برای جذب هر چه بیشتر بچه های محله به هیات داشته، هدیه می خریده و به روحانی هیات می داده تا به عنوان جایزه حضور در هیات به آنها بدهد و یا از روحانی می خواسته احکام شرعی مثل وضو و نماز را به بچه ها آموزش بدهد. و همیشه می‌گفت اولین دین بر گردن ما پرورش بچه‌های محل است . بچه های آن زمان حالا صاحب زن و زندگی هستند، اما با این حال ارتباط بسیار قوی با هیات دارند. و همان سالهای اولیه برپایی هیات قدیر هیات را ثبت می کند.


ماه‌های آخر

قدیر با همه عشق و علاقه اش به اهل بیت ( علیه السلام) به سوریه رفت و می گفت: اجازه نمی دهیم که حضرت زینب ( سلام الله علیها) دو باره به اسارت برود و می گفتند اگر ما به سوریه نرویم و با داعشی ها نجنگیم فردای نه چندان دور باید در شهر های ایران با آنها بجنگیم.

اردیبهشت 94 که به سوریه رفت، مأموریتش 45 روز طول کشید و برگشت گوشش در انفجار آسیب دیده بود. و من نمی دانستم که ایشان مجروح شده اند، در همین اوضاع و احوال بود که آپاندیسش عود کرد و آپاندیسش را عمل کرد و من تازه آنجا بود که فهمیدم گوش ایشان آسیب دیده است. هنوز بخیه‌هایش را نکشیده بود که می‌گفت باید بروم. فقط حرف رفتن را می‌زد. من اصلا نه ناراضی و نه معترض بودم و از اینکه همسرم در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم گام برداشته است خوشحال بودم .

 بار دوم  63 روز مأموریتش طول کشید. زمانی‌که برای آخرین مرتبه به سوریه می‌رفت, گفت: من را حلال کن چون احساس می‌کنم دیگر برگشتی ندارم و من هم او را حلال کردم و راهی‌اش کردم. روز بسیار سختی بود، متوجه شدم که قدیر از همه چیز و همه جا دل کنده است، بعد از رفتنش انگار همه دنیا روی سرم خراب شد، مثل روز برایم روشن بود که سفر قدیر بی بازگشت است. شب شهادتش خواب دیدم که با عجله آمد از من خداحافظی کرد و رفت وقتی از خواب بیدار شدم به مادرم گفتم : قدیر یا شهید شده یا شهید می شود. 

چند روز قبل از شهادت عکسی که با سردار همدانی داشتند که برایم فرستاد و گفت؛ «من کارهای زیادی اینجا دارم، سردار همدانی قبل از اینکه به شهادت برسد به من گفت که بمانم و زندگی در جبهه هاست »

با اعضاء خانواده که تلفنی صحبت می کرد و حرف از آمدنش می شد، می گفت : من 10 هفته که گذشت از رفتنم می آیم، نه هفته و چهار روز از رفتنش گذشت که شهید شد و به گفته حرف خودش سر ده هفته آمد، اما پیکر مطهرش در معراج شهدا....

نحوه شهادت 

روز چهارشنبه ساعت سه بعد از ظهر خودروی روح‌الله قربانی و قدیر در شهر حلب سوریه در روستای تل عزان مورد اصابت موشک کورنت اسرائیلی قرار می‌گیرد، روز 13 آبان سال 94 در مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیدند. 

مسئولیت های شهید قدیر سرلک در طی سالهای خدمتشان: فرمانده گروهان 115 امام حسین (علیه السلام) و فرمانده گردان 118 امام حسین( علیه السلام)  و فرمانده گردان 114 امام حسین( علیه السلام)  و 10 سال فرمانده پایگاه بسیج مسجد 72 تن در شهرک رضوی بودند و  در جریان مأموریت مستشاری  در سوریه حاضر می شود.

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">