مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲۶۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

فرزند شهید مهدی حیدری...

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ


من می خواهم در آینده شهیــد بشوم. برای این که...."

معلم که خنــــده اش گرفته بود ، پریـــد وسط حرف محمد مهدی و گفت : "

ببین محمد مهدی جان ! موضوع انشا این بود که در آینده می خواهید چه کاره

بشید. باید درمورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.

مثلاَ ، پدر خودت چه کاره س......."

آقا اجازه! شهیــد شده..

شهادت ۹۴/۱۰/۲۱

 شهید بی پیکر

شهید جاویدالاثر

شهید مهدی حیدری

کانال شهید @mahdi_heydarie

@Shohadaye_Modafe_Haram

دلنوشته همسر شهید محسن فانوسی

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ

شهادتت مبارک باشد 

نمی دانم لایق بودم که چشم در چشمانم وصیت کردی و برای آخرین بار فرزندانت را به من سپردی وگفتی فاطمه را با حجاب زینب گونه ومحمد را با غیرت علی وارانه بزرگ کنم

نمی دانم حکمت این کار را در چه میدیدی که این بار هم جدا از دوستانت باید مزاری در قطعه ای از دیارت در دره مرابیک برایت فراهم می کردیم آری تومیدانستی در بین مردمی بزرگ شده بودی که در چند سال دفاع از ناموس وشرافت و اسلام ناب محمدی  73شهید تقدیم این انقلاب کرده اند مردمی ولایت مدار  و عاشق شهادت، 

دوستانت وقتی خبر شهادتت را شنیدن همه اشک فراق در چشمانشان حلقه بست چرا که تو با لبخندت دل هر انسان آزاده ای را سوزاندی وگفتی من ثابت کردم  اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ 👈تو  اجر اشک هایت را گرفتی و توحیدی شدی وبرای این کار حتی از عزیز ترین هایت فاطمه زهرا ومحمد مهدی گذشتی نه به این خاطر که تو وابسته نبودی ، نه  تو عاشق عزیزانت بودی و عاشق برای معشوقش به هر آب آتشی میزند که او در راحتی و آرامش باشد ولحظه ای ترس نداشته باشد پس تو رفتی اما افتخاری بر پیشانی عزیزانت شدی که فردای قیامت همه با عزت در پیشگاه حق تعالی سربلند کنیم وبگوییم هر کدام از ما تکلیفی به دوش داشتیم ،لحظه ای که یزیدیان زمان در پی تکرار عاشورا  و جسارتی دگر به خیمه بی بی زینب بودند  ما با تمام توان و هستی مان  ایستادیم وگوش به فرمان حسین زمانمان و نائب بر حق ولیعصر(عج)  سید علی گوش به فرمان شدیم و اجازه تکرار عاشورا راندادیم.    

                                                                                                          قلم به دست گرفتم که تا سحر مانده... 

من و نگاه تو وذوق های درمانده...

صدای خنده ی تو توی قاب عکست هست....

جلوی قاب شما چشم های تر مانده...

کانال شهید    

 @shfan

@Shohadaye_Modafe_Haram

خاطره برادر شهید بیضایی از او (4)

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

اینبار برای رفتن بی تاب بود. تازه برگشته بود، اما رفته بود رو انداخته بود که دوباره برود. مطیع بود. وقتی گفته بودند نه نمی‌شود، سرش را انداخته بود پایین و رفته بود. اما چند روز بعد  دوباره اصرار کرده بود که برود. چهار روزی فرستاده بودندش دنبال کاری که از سوریه رفتن منصرف بشود. کار چهار روز را در سه روز تمام کرده بود و آمده بود گفته بود که حالا می‌خواهد برود. بالاخره حرفش را به کرسی نشانده بود… شب رفتنش، مثل دفعه‌های قبل زنگ زد گفت که دارد می‌رود. لحن آرامش هنوز توی گوشم هست. توی دلم خالی شد از اینکه گفت دارد می‌رود. این دو سه بار اخیری که رفت، لحنش موقع خداحافظی بوی رفتن میداد. بغضم گرفت. گفتم: کی بر می‌گردی؟ بر خلاف همیشه که می‌گفت کی می‌آید، گفت: معلوم نیست. مثل همیشه گفتم خدا حافظ است ان شاء الله. همیشه موقع رفتنش زنگ که میزد حداقل یک ربعی حرف می‌زدیم اما ایندفعه مکالمه‌مان خیلی کوتاه بود؛ یک دقیقه یا کمتر شاید. حتی نگذاشت مثل همیشه بگویم رفتی آنطرف، اس ام اس بده! تلفن را که قطع کرد، بلافاصله پیغام زدم: «اس ام اس بده گاهگاهی!» یک کلمه نوشت: «حتما.» ولی رفت که رفت…

به قلم برادر شهید بیضایی

بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــــــرم 

@Shohadaye_Modafe_Haram

شهید سیدجاوید موسوی

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ق.ظ

این شهید عزیز چند سال در افغانستان در مقابل وهابیت طالبان جنگید سپس در  سال 1375 در ایران هجرت کردن که سرانجام در ردیف مدافعان حرم حضرت زینب س قرار گرفت و در تاریخ   1393/06/20

در عملیات دخانیه دمشق مدال شهادت را دریافت کرد .

مزارش در گلزارشهدای بهشت زهرا قطعه 50 واقع شده است. 

  @sh_fatemi

شهید "مهدی صابری" و سردار حاج "قاسم سلیمانی"

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ



سید"ابراهیم" میگفت:یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر "مهدی" خواب بود بیدارش کردم گفتم: حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم. پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش.

کانال شهید مهدی صابری

https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVJlISmZRYZ3ZA

شهید مدافع حرم حاج هادی شجاع

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ

گریه هایم همه ازعشق حکایت دارد 

یعنی این دل به چشمان توعادت دارد 

ای تومحبوب ترین حادثه ی زندگیم 

بی تواین دل به یک مرده شباهت دارد 

ازتوممنونم که هستی..همه هستی من

به من وبودن توشهرحسادت دارد 

شعرگفتم همه ی شهر بفهمند این را 

آری این شهیدبه من ابزارمحبت دارد 

قافیه قافیه ازعشق توگفتن خوب است 

ای شهیداین غزل هم به نگاه توارادت دارد.

کانال شهید مدافع حرم حاج هادی شجاع

@hadishoja

شهید حاج علاء (حزب الله لبنان)

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ب.ظ

«حاج علی احمد فیاض» با نام جهادی «حاج علاء» و معروف به «حاج علی بوسنی»، از فرماندهان بزرگ «حزب الله لبنان» پس از 25 سال جهاد در سرزمین های اسلامی، به تاریخ  6 اسفند 1394 شمسی در «سوریه» خلعت شهادت پوشید.

 «حاج علاء»  از اولین جوانان شیعه‌ی «لبنان» بود که به جنبش تازه تاسیس «حزب الله» پیوست و در کارنامه جهادی خود، سابقه نبرد در «بوسنی و هرزگوین»، «لبنان»، «عراق» و «سوریه» را داشت. او سرانجام، پس از ربع قرن جهاد و مقاومت، در جبهه‌ی جهاد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام ناب محمدی» در «سوریه»؛ در راه دفاع از حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) بال در بال ملائک گشود

نمایی که پیش رو دارید، خودنگاره‌ای است که «حاج علاء» با تلفن همراه خود به ثبت رسانده است. در این تصویر، خودروی زرهی «هامر» که توسط رزمنده گان حزب الله منهدم شده است دیده می شود.

منبع: سایت جام نیوز

صحبت های همسر بزرگوار شهید در حاشیه این دیدار:

ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻓﺖ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ.

ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺍﺷﮏ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﻣﺎﺩﺭﺵ، ﻭﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺷﮏ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺩﯾﺪﻡ.

ﻣﯿﺜﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺤﺴﻦ ﮐﻤﺎﻟﯽ ﺍﺛﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﻭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺖ.

ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺪﻭﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻧﺶ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭﺍﺗﻢ ﺑﻮﺩ. ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺪﻭﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﻣﯽﮔﻔﺖ که ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻋﻠﯽﺭﻏﻢ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻡ.

ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﺬﺭﺩ.

ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ، ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﺜﻢ ﻣﺪﻭﺍﺭﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺶ ﺩﺍﺷﺖ.

ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺯﯾﺴﺖ ﺑﻮﺩ؛ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺷﻬﯿﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ، ﺍﺯ ﻫﯿﭻ‌ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻭﯼ ﺳﺨﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪ.

ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺧﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﭘﺬﯾﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ، خرﺝ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺪﻭﺍﺭﯼ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺷﺪ.

@kamali_modvari

سرباز مولا

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ


 گشته ام سرباز مولا در سپاه زینبم

عاشق یک گوشه چشمی ازنگاه زینبم

شعبه ای او از بسیجش افتتاح کرده و من

عضو فعال بسیج پایگاه زینبم....

@Beyzai_ChanneL 

شهید سید حسین هاشمی(فاطمیون)

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۰۵ ب.ظ


یکی از شجاع ترین فرمانده هان صحنه‌ای نبرد بود معروف به  سید راکت 

متولد 1368

تاریخ شهادت : 20 مهر 1394

محل شهادت : ادلب 

مزارش در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه 50 

@sh_fatemi

راز تسبیح سبز...

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ب.ظ



قبل ازدواج... هر خواستگاری که میومد... به دلم نمی‌نشست...! اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...

دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف.... میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...

شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده... این چله رو "آیت‌الله حق‌شناس" توصیه کرده بودن... با چهل لعن و چهل سلام...!

کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود... ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم...

۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...

۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...

دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان... ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت:

"حاجت روا شدی..." به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم...

از اولین سفر سوریه که برگشت گفت:  زهرا جان… واست یه هدیه مخصوص آوردم..."

یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:زهرا…...این یه تسبیح مخصوصه... به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...

این تسبیحو به هیچ‌کس نده..."

تسبیحو بوسیدم و گفتم"خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش… خوابم برام مرور شد...

تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...

همسر شهید امین کریمی چنبلو

شهید حسنعلی شمس آبادی

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۴۹ ب.ظ

سردارشهید حسنعلی شمس آبادی اولین شهید مدافع حرم شهرستان جوین

شهید حسنعلی شمس آبادی که یک روز پس از بازنشستگی به سوریه رفته بود، ده روز بعد به درجه رفیع شهادت نائل آمد و هدیه بازنشستگی خود را از دستان حضرت زینب(س) دریافت کرد.

به گزارش   آل نور ، سردارشهید حسنعلی شمس آبادی در سال ۱۳۴۷ در محله شمس آباد از توابع شهر نقاب ( شهرستان جوین) در خانواده مذهبی به دنیا آمد.

وی از رزمندگانی بود یک روز پس از بازنشستگی خود در لباس مقدس پاسداری ، به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)  به سوریه رفت .

این سردار شهید در تاریخ ۱۷ اسفند ۹۴ در مبارزه با تروریست‌های تکفیری داعش در شهر حلب ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

از این شهید گرانقدر  دو فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است.

شهید حسنعلی شمس آبادی نخستین شهید مدافع حرم شهرستان  جوین است.

https://telegram.me/alenoorkhabar

تولد شهید مدافع حرم میثم نظری

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

میثم جان تولدت مبارک 

هر لاله ی پرپر به وطن بر می گشت

ای کاش دگر یوسف من بر می گشت

پیکر مطهر شهید بازنگشته...

جاویدالاثر میثم نظری

شهادت۹۴/۱۰/۲۱

@Shohadaye_Modafe_Haram 

شهید عباس وفایی

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۳۶ ب.ظ


عباس وفایی یکی از فاطمیون است. تک‌تیرانداز لشگر که حالا در یک کمین گیر کرده است و اسیر شده است.

از عباس وفایی نامه‌ای به خانواده‌اش به یادگار مانده است. نامه‌ای که سادگی و صراحت و از دل برآمدن آن، لاجرم به دل می‌نشیند.

متن وصیت‌نامه ساده و زیبای او به این شرح است:

دعا و سلام از طرف پسر بی کس و تنهای شما عباس برای مادر و پدر عزیزم و خواهران عزیزم و یگانه برادر عزیزم علی رضا جان.

همیشه دوست داشتم و دارم. از خداوند همیشه آروزی شهادت داشتم و دارم و اگر روزی به آروزی خود رسیدم، امیدوارم که هیچ وقت اشک از چشم‌های شما عزیزان در دنیا (نریزد). شهادت حق است و فرار از مرگ نمی شود. شاید بی بی زینب خواسته است. ما شیعه هستیم و تا آخرین قطره خون خود از شیعه دفاع خواهیم کرد. سپس یگانه خواسته من از شما این است که اشک نریزید.

خداحافظ

شفای بیماری با توسل به شهید صدرزاده

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۱۸ ب.ظ

بسم رب الشهدا و الصدیقین

حدود یک سال و نیم بود بابیماری درگیربودم که همه ازشنیدن اسمش وحشت دارن و از نظر همه پیر و جوون نمیشناسه،بیماری بنام سرطان،تشخیص اولیه سرطان معده بود، سرطانی که معمولا درصد زیادی ازمبتلاهاش با فاصله ی کمی از تشخیص دووم نمیارن،اولش گفتن بدخیمه و توسل شروع شد،همه ی خانواده دست به دعا وتوسل شدن و من ناامید چشم به اونا دوخته بودم،بعد گفتن نمونه جدید نشون داده که خوش خیمه و این دو تا آزمایش تناقض زیادی داشت با هم،تو همین گیر و دار با گروهی تو تلگرام آشنا شدم وبصورت اتفاقی عضوش شدم که نگاهمو به زندگی عوض کرد،بهتره بگم زندگیمو عوض کرد،گروه"دم عشق،دمشق"...

روزها میگذشت وآخرین حرف بهترین پزشکای تهران حداکثر شش ماه فرصت بود،خیلی زمان کمی بود ومن وحشت کردم از مرگ،گفتن باید معده رو برداریم شایدفرصتت بیشتر بشه،بیشتر از یه ماه تو غربت تهران بستری شدم وسه بار عملهای وحشتناک وآخرش هیچی به هیچی...

" ریشه دارتر از این حرفا بود انگار" فرصتم داشت به آخرنزدیک میشد... و من همچنان متوسل بودم. 

راستش باگروه"دم عشق،دمشق"بود که من با مدافعان حرم آشناشده بودم وغربت زینب کبری(س)رو توی این گروه لمس کرده بودم...

میون همه ناامیدی هاوشمارش معکوس،اول آبان ماه مصادف باتاسوعای حسینی رسیدو ساعت11ظهر سیدابراهیم گروه،عباس بی بی شد،کاربری بانام پروفایل"لبیک"شهید"مصطفی صدرزاده"... 

ازهمون روز یه جریانی شروع شد،یه جریان غیرقابل توصیف،ارتباط عجیبی گرفتم بااین شهیدبزرگوار،تشنه دونستن شدم،تمام عکس و صوت وفیلمهاش روبایگانی میکردم ومشتاقانه میون آپارات وتوی سایتهای مختلف دنبال هرمطلبی راجع به شهیدصدرزاده میگشتم. 

نتیجه آخرین آزمایشات این بودکه حداکثر فرصتم قبل ازسال95هست.من بودم وترس از مردن دربستر وحسرت شهدایی مثل سید ابراهیم.تا اینکه دوستی گفت که به یه شهید متوسل شو جهت شفا،سه بارشهید صدرزاده رو به خواب دیده بودم وتا این جمله رو شنیدم بیدرنگ متوسل شدم به شهید.به نیت شادی روح شهیدهرروز قرائت زیارت عاشورا رو براش شروع کردم.زمان میگذشت ولی حالا آسونتر از قبل،هرچی بیشتر ازشهید میشنیدم و میدونستم،تشنه تر میشدم،جملات شهید"ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم"یا"سوی حسین رفتن با چهره ی خونی،اینسان بود زیبامعراج انسانی"و انطباقش بازمان شهادت وچهره ی خونی شهیددر اون لحظه متحیرم میکرد.خاطرات همرزمهای شهید بخصوص مدیر گروه ابوعلی هم بیشتروبیشترشهید روبهم شناسوند.دوباره دکتروهمون حرفا...

آخرخط...

میدونستم که شهدا اولیا الله هستن.تو این فاصله توسط غریب الغربا،امام الضعفا،امام رضا(ع) طلبیده شدم وتوفیق زیارت نصیبم شد،توی حرم آقابادل شکسته روبه ضریح مطهردست به دامان شهیدشدم و ازش خواستم وساطت منوپیش ارباب بکنه وهمونجا هم دست به دامان بی بی زینب کبری(س)شدم و دلشکسته ازشون شفاخواستم. 

کمتر ازدو هفته گذشته بودکه شبی که دیگه توان بلند شدن و حتی قدرت نوشیدن یه لیوان آب نداشتم درنهایت استیصال زیارت عاشورا رو نثار روح شهیدکردم ودر حال خوندن سوره مبارکه یس بخواب رفتم،دی ماه بود،بیست و هشتم دی ماه،خوابی که وقتی چشم بازکردم اثری از درد وناراحتی ندیدم،خوابیکه دیدم بماند،شفاگرفتم،بهمین سادگی،فقط درخواب شفا رو از امام رضا(ع)گرفتم،میدونستم که اتفاقی که ماهها بهش ایمان داشتم ومنتظرش بودم افتاده ولی اطرافیان بانگرانی چشم دوختن به آزمایشات.... 

نتیجه همون بودکه باید...رشد سلولهای سرطانی وپیشرفتشون متوقف شده بودکه بماند،دکترها از معجزه میگفتن،میگفتن اتفاقی که افتاده باهیچ علمی امکان پذیر نیست ومن لبخندزدم،علمی درکارنبود...

دست دیگه ای درکاربود،درد رفت،مریضی رفت، و من که ماههادردهای شدیدتحمل کرده بودم حالا آسوده بخواب میرفتم،میدونستم بنده ی رو سیاهی بودم که مورد عنایت قرارگرفتم ومیدونستم که این عنایت بانظرشهیدنصیبم شده وگرنه من کجاو..... 

الان که این متن رومینویسم تقریباً یک ماه شده که ازسلامت کاملم مطمئن شدم ولی توسلم به شهید روحفظ کردم،ارتباطم باشهیدرو قطع نکردم،همرزمان شهید میگن وقتی تومنطقه یه کارسختی رو میخوایم ممکن کنیم متوسل میشیم به روح مطهرشهید... 

من اول آبان شهید رو توهمین گروه شناختم ولی توی همین فاصله4 ماهه زندگی من رو متحول کردشهید 

حالا دلیل ذکر این اتفاق واقعی فقط این نبود که خاطره ای گفته باشم،هدفم یادآوری سرمایه هایی بودکه گاهی ازشون غافلیم،شهدا سرمایه های ماهستن،دارایی مامعصومین هستن،قمربنی هاشم وبی بی شام و...

دارایی ماشهدای ماهستن،قدرشون روبدونیم 

در آخر ازبانیان تشکیل چنین گروههایی که بقول امام خامنه ای افسران جنگ نرم هستن(بخصوص مدیر محترم گروه پربار" دم عشق،دمشق") تشکر میکنم وبراشون آرزوی توفیق بیشتردارم.شادی روح شهدای بزرگوار مدافع حرم شهیدابوهادی،ابوحامد،فاتح،ذوالفقار،نجفی،بخصوص شهدای گروهمون شهید جواد محمدی و علی الخصوص شهیدصدرزاده صلوات....

ارسالی توسط یکی از اعضای مخاطبین گروه  دم عشق.