مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۶۳ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

مدافع حرم « علی جعفری »

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۲۳ ب.ظ

بسـم رب الشهــدا والصدیقـین

مدافع حرم « علی جعفری » از غیور مردان و از فرماندهـان 

لشکرفاطمیون در راه دفاع از حرم عمه سادات (س) به فیض شهادت نائل امد.

@jamondegan


 @jamondegan

شهادت سید مهدی جودی و« کاظم خاوری »

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۵ ب.ظ

"ستوان سوم سید مهدی جودی ثانی" از رزمندگان نیروی زمینی ارتش بوده است.

▫️ستوان جودی ثانی پیش از این در تیپ ٣٧٧ نیروی زمینی ارتش در قوچان و در رسته توپخانه خدمت می‌کرد که صبح روز گذشته در حلب سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

مراسم تشییع پیکر این شهید بزرگوار صبح جمعه پس از برگزاری مراسم دعای ندبه از مقابل مهدیه شهر قوچان برگزار خواهد شد.

بسـم رب الشهــدا والصدیقـین

رزمنده مدافع حرم « کاظم خاوری » لشکرفاطمیون اعزامی استان مرکزی [اراک] در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به شهادت امد.

@jamondegan






@jamondegan

در بهار آزادی عراق جای شهدای عزیزمان خالی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۶ ق.ظ

در بهار آزادی عراق جای شهدای عزیزمان خالی .

شهید تقوی فر

شهید نصیری

شهید ذوالفقاری

شهید ملک محمدی

و چندین شهید و جانباز دیگر.....

 @jamondega

پست اینستاگرام همسر شهید محمّد بِلباسی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۳ ق.ظ

پست اینستاگرام همسر شهید محمّد بِلباسی

نمی‌دانم خبر درست است یا شایعه. شنیده‌ام که قرار است مقتل تو تفحص شود"

@jamondegan

شهادت تعدادی از رزمندگان حزب الله لبنان

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۱ ق.ظ

پنج تن از رزمندگان حزب الله لبنان در نبرد با گروه‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسیدند.

 @jamondegan

شهادت رزمنده میثم علیخانی

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۹ ق.ظ

بسم رب الشهدا والصدیقین

پاسدار رشید سپاه اسلام صحابه آخرالزمانی حضرت رسول الله (ص)  میثم علیجانی از تکاوران گردان صابرین لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا مازندراناز مربیان گروه مستشهدین جانباز مدافع حرم و جامانده از قافله شهدای خان طومان 

شب گذشته در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در شمال غرب کشور به خیل عظیم شهدای مدافع وطن پیوست...

هنیألک الشهادة

اشک راهکار رسیدن به شهادت

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۲۰ ب.ظ


وقتی تو هیات گریه میکرد به پهنای صورت اشک می ریخت وجنس گریه هاش خیلی بابقیه متفاوت بود

شهید مدافع حرم احمد اعطایی

@jamondegan

مهمترین ویژگی اخلاقی سردار شعیانی از نظر شما چه بود؟ 

آقا شعبان ویژگی های منحصر به فردی داشت. انسان بسیار با توکلی بود. یعنی بچه های جنگ بوددن اما ایشون استثنا بود. بسیار صبور بود و در اعتقاداتش پایدار بود یعنی اصلا در این سی و چند سال، هیچ تردیدی در مسیر راهش ندیدم. در مسائل سیاسی، انتخابات و... گویی که یک چراغ روشنی دستش بود تا راه را به بقیه نشان بدهد. همیشه هم می گفت که باید در کنار ولایت بمانیم و همراه ولایت باشیم تا خیالمان از هر جهتی راحت باشد. آقا شعبان در این مدت این چراغ راهنما را به دست داشت. راه را پیدا کرده بود و دیگران را هم راهنمایی می کرد. صبوری و پشتکار ایشان و خستگی ناپذیری اش زبانزد بود. بعد از جنگ و بعد از بازنشستگی کارها و فعالیت هایش را بی کم و کاست ادامه داد و شب و روز نمی شناخت و برای همه ما الگو بود. یاد ندارم که آقا شعبان به مسافرت و تفریح خانوادگی رفته باشد.

ما رفت و آمدهای خانوادگی داشتیم و چون فرزندانمان هم سن و سال بودند در زمینه مسائل تربیتی مشورت های زیادی با هم داشتیم و درباره ازدواجشان و نوه هایمان حرف می زدیم و بحث می کردیم. احوال نوه هایم را می پرسید و به رُخَم می کشید که من یک نوه جلوتر هستم.

پسرم وقتی خبر شهادت حاج شعبان را شنید، بسیار منقلب شد. ارتباطی که با بچه های من گرفته بود مثل فرزندان خودش بود. یک یادگاری از خودش به جا گذاشته که به ایشان عمو شعبان می گفتند و برایشان الگو بودند.

دغدغه اصلی اش مسائل تربیتی و اعتقادی بود. پسرم محمد که به قم رفت وطلبه شد، تردید ندارم که آقا شعبان در تصمیم او موثر بود. تردیدی ندارم که پسر دیگرم مجتبی در دوران دبیرستان کنار آقا شعبان در کنگره شهدا کار می کرد، راه و مسیرش را از او گرفته است که امروز توانسته افتخاری برایمان باشد.

*گویا سردار نصیری حس و حال شهادت را از زمان جنگ حفظ کرده است.

وقتی اصرار می کردیم که ما را هم به سوریه ببرد، آقا شعبان می گفت تو باید زبان بخوانی تا بتوانی به سوریه بیایی! مشتاقانه دنبال شهادت بود. می گفتیم آن قدر اصرار دارد که آخرش هم این افتخار را برای خودش کسب می کند. هر مسیری که به سخت ترین کارها منتهی می شد را انتخاب می کرد تا به شهادت برسد. اگر در تهران هم برای او اتفاقی می افتاد جز به شهادت نبود چون صبح ها که از خانه بیرون می رفت هیچ دغدغه ای جز اسلام و انقلاب نداشت.

در زندگی اش ساده ترین و باصفاترین وضعیت را داشت و خیلی جالب  است که اگر عرصه های سیاسی را ببینید، همه دوستانش به نیکی و با اخلاق از ایشان یاد می کنند. فردی صبور و دارای فکری ثابت و مستقر بود و هیچ تردیدی در او ایجاد نمی شد چون با استدلال بود. در هر بحثی برای طرف مقابلش استدلال داشت و از این جهت بی نظیر بود.

*میثم رشیدی مهرآبادی


«حاج شعبان» راه را پیدا کرده بود

حاج شعبان نصیری - حاج قاسم سلیمانی

در مسائل سیاسی، انتخابات و... گویی که یک چراغ روشنی دستش بود تا راه را به بقیه نشان بدهد. همیشه هم می گفت که باید در کنار ولایت بمانیم و همراه ولایت باشیم تا خیالمان از هر جهتی راحت باشد.

سرویس جهاد و مقاومت مشرق - سردار رشید سپاه اسلام، رزمنده جبهه های «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر»، حاج «شعبان نصیری»، پس از نزدیک به ۳۸ سال مجاهدت و جهاد در میادین دفاع از «حریم اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)، سرانجام ۵ خردادماه گذشته به یاران شهیدش پیوست.

سردار «حاج شعبان نصیری» که از یادگارانِ ۸ سال دفاع مقدس بود و سابقه حضور طولانی در «سوریه» به منظور دفاع از «حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)» را در کارنامه خود داشت، ۵ خرداد مصادف با شبِ اول «رمضان المبارک»، در جبهه «عراق» و طی عملیات آزادسازی «موصل» از اشغالِ «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود. در آستانه چهلمین روز شهادت این سردار خستگی ناپذیر، گفتگوی کوتاهی با یکی از همرزمان و دوستان قدیمی اش انجام دادیم که در ادامه می خوانید؛

 از نحوه آشنایی تان با شهید نصیری بگویید...

من از اوایل سال ۵۹ در کرج با حاج شعبان آشنا شدم. حاج شعبان از ابتدا همه دغدغه اش بحث جوانان و نوجوانان بود. حتی در مسئولیت های مختلفی که ارتباط چندانی با این موضوع نداشت هم وقت و توجهی را برای امورات مربوط به جوانان اختصاص می داد. وقتی با ایشان آشنا شدم در انجمن اسلامی دبیرستان فارابی مشغول بودیم و مجموعه ای داشتیم با عنوان اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان کرج که با ایشان در حوزه بحث سپاه و بسیج دانش آموزی فعالیت می کردیم. در بحث اعزام به جبهه و مسائلی که بعد از جنگ برای ما پیش می آمد ایشان همچنان فعالیت زیادی داشتند. بخصوص درباره مسائل اعتقادی جوانان و در روزهایی که جریان های مختلفی برای تاثیر در افکار جوانان و به انحراف کشاندن آن فعالیت داشتند؛ در بحث روشنگری جوانان درباره آرمان ها و ارزش های انقلابی خیلی تلاش داشتند؛ بخصوص در معرفی حضرت امام و خواص انقلاب که موجب پیروزی آن شدند، تلاش زیادی می کردند.

حاج شعبان توجه ویژه و خاصی به این موضوعات داشت و بخصوص در حوزه جوانان و اعتقادش این بود که این جوانان اساس انقلاب را تشکیل داده اند و خودشان هم باید آن را به پیش ببرند. این از اعتقادات ایشان بود و همیشه هم توجه جدی به جوانان و نوجوانان داشتند.

در زمان جنگ با هم بودید؟

توفیق من از لحاظ کار کردن با ایشان کم بود. در مقاطعی برای اعزام دانش آموزان دبیرستانی به جنگ همکاری داشتیم چون آقای نصیری بعد از لشگر ۲۷ که به ۹ بدر آمدند، از هم جدا شدیم ولی ارتباطات خودمان را در حوزه جنگ حفظ کردیم. ایشان ضمن اینکه توجه به مسائل دفاعی و آموزش نظامی داشت، همیشه تاکید می کرد در حوزه مسائل اعتقادی و فرهنگی خیلی کار کنیم. زمانی که در تبلیغات لشگر بودم از من درباره برنامه ها سئوال می کرد و وقتی برایش تشریح می کردم؛ روی انتخاب روحانیون تاکید داشت که از افرادی استفاده کنیم که خیلی جدی بتوانند روی بچه ها کار کنند و از نظر عملی هم با بچه ها همراه بشوند؛ مثلا به عملیات ها بیایند و در رزم شب ها شرکت کنند.

حتی در معرفی شخصیت های روحانی و معروف یا شخصیت هایی که می توانستند در زمینه نویسندگی فعالیت کنند هم دریغ نمی کرد و ایجاد این ارتباط ها واقعا هم بسیار موثر بود. یکی از این افراد آقای سعید آملی بودند که به لشگر آمدند و در آنجا انتشار نشریات فرهنگی در حوزه جبهه و جنگ را با ایشان شروع کردیم.

با اینکه فرسنگ ها با هم فاصله داشتیم اما رصد می کرد و وضعیت را بررسی می کرد تا ببیند چگونه می تواند ما را کمک کند.

آخرین دیدارتان چقدر قبل از شهادت بود؟

آخرین تماس  دیدارمان ۲ هفته قبل از شهادت و در نشست فرماندهان لشگر ۱۰ سید الشهدا علیه السلام بود. در آن مراسم شرک کردند و با دوستان عکس یادگاری گرفتند. خیلی عجیب بود که با تک تک بچه ها حال و احوال  کرد و همه یک حس خاصی نسبت به ایشان پیدا کردند که نور بالا می زند؛ چون زمینه رفتن به جهاد در سوریه را داشت، گمان شهادت برای ایشان بعید نبود. هر چند که گفته بود من عملی در پیش دارم و به سوریه نمی روم اما گویا رفته بود تا شبی که سحر از طریق تلفن از شهادتشان مطلع شدم.




پیامک شهید علی سیفی قبل از شهادت

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۳ ب.ظ



دلم ڪمی آرامش میخواهد،ڪمی استراحت، دلم ازاین پرچمهای سه رنگ میخواهد...

بڪشندروی پیڪرم، بنویسند: شهیدمدافع حرم

 @jamondegan

محمودرضا از"حرام"شدیدا پرهیز داشت

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۸ ب.ظ

دکتر احمدرضا بیضائی:

محمودرضا از"حرام"شدیدا پرهیز داشت

چه فعل حرام وچه  مال حرام،ناراحتش میکرد اینو خودم دیده بودم

از شنیدن بدگویى هاو اراجیف بدخواهان و حاسدان در موردامام خامنه اى بشدت ناراحت میشد.


گفتگو بامادر شهید رسول خلیلی

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۸ ب.ظ



سلام علیکم خدمت مادر شهید مدافع حرم رسول خلیلی . 

شهید خلیلی متولد چه سالی بودن؟ و علت نام گداری شهید به دوتا اسم چی بود؟

سلام خدمت خواهران بزرگوار 

شهید رسول خلیلی متولد سال ۱۳۶۵ بودند . ما قبل تولد اسم محمد رسول را براش انتخاب کرده بودیم ولی شبی که بدنیا اومد شب تولد امام حسن عسگری ع بود بهمین مناسبت اسمش را تو شناسنامه محمد حسن گذاشتیم اما بخاطر علاقه ای که به اسم رسول داشتم تو خونه رسول صدا میزدیم

از کودکی اقا رسول برامون بگید ؟ آیا شیطنت هم داشتن ؟ سبک تربیتی خودتون رو در مقابل آقا رسول چطور اجرا کردید؟

رسول بچه آرومی بود و عاقل کاری نمی کرد من از دستش ناراحت بشم.

ازنظر تربیتی ما سعی میکردیم آموزه های دینی را در زندگی پیاده کنیم و رسول همه را می گرفت انجام می داد. 

در زمان کودکی موقع خواب قبل از گفتن قصه یک سوره کوچک از قران می خوندم و می گفتم بامن تکرار کنند و بعد قصه را می گفتم تو قصه ها نکات اخلاقی تربیتی را هم می گنجاندم .

بچه هارو با خودمان هیئت،نماز جمعه،مسجد می بردیم..

اهتمام شهید به انجام فرائض دینی قبل و بعد از سن تکلیف چطور بود؟ و تحصیلات شهید تا چه مقطعی بود؟و در چه شغلی خدمت میکردن؟

رسول قبل از رسیدن به سن تکلیف خیلی قبل تر نماز و روزه را بجا می آورد ما احتیاج نبود بگیم حتی مسائل نامحرمی را رعایت میکرد.

بعد از گرفتن پیش دانشگاهی در امتحان ورودی دانشگاه افسری سپاه شرکت کرد قبول شد دوسال کاردانی خوند مشغول بکار شد بعد از چند سال کارشناسی خوند ترم آخر کار شناسی بشهادت رسید

آیا همسر شما در انتخاب شغل و ادامه راه زندگی تاثیری روی پسرتون داشتن؟

بله بی تاثیر نبودند ولی رسول با توجه به علاقه اش وارد شغل نظامی شد

علاقه ایشون به رهبری و فرهنگ شهادت چطور بود ؟ از علائق معنوی و کمک های شهید به مردم  بگید؟دوست شهید آقا رسول کی بود؟

شهید از کودکی عاشق رهبرش بود بطوریکه سر کلاس با معلمش بحث میکنه واز رهبرش دفاع میکنه.

تاجاییکه میتوانست به دیگران کمک میکرد بخصوص تو پول غرض دادن.

رسول دوستان زیادی داشت بچه های بسیج بچه های هیئت همکاراش وقتی شهید شد نصف جمعیتی که برای تشیع آمده بودن از دوستانش بودن.

چطور شد که ایشون برای دفاع از حرم عازم شدن و منشاء این تفکر مقدس به نظرتون چی بود؟

شهید با توجه به اعتقاد عقیده اش احساس کرد اونجا به اون نیاز است وبای برای دفاع از مظلوم ومسلمین وحرم ال الله بره وبا دشمنان قسم خورده مسلمین بجنگ.

شهید رسول چه تاریخی اعزام شدن؟ از دلتنگی هاتون وقت نبود شهید بگید؟ آیا با شما تماس داشتن؟آخرین تماس شهید بهتون چی گفت؟

رسول در تاریخ ۱۴ مهر سال ۹۲ اعزام شدند و درتاریخ ۲۷ آبان ۹۲ شهادت رسیدن 

رسول در جای دور خارج از شهر بود دیر به دیر زنگ میزد ولی یکی دوشب قبل از شهادتش با منزل تماس میگیرن با من و پدر و برادرش صحبت میکنند میگن تا چند روزه دیگر میان تهران

چگونه از خبر شهادت مطلع شدید و واکنش شما و همسرتون اون لحظه چی بود؟ پیکر بعد از چند روز برگشت و آیا وداع داشتید؟ از اون لحظه برامون بگید

ابتدا دوستان رسول تو شهرک خبر دار میشن بعد به خواهرم وپسرش که تو شهرک هستن اطلاع میدن بعد خواهرم میان منزل بما اطلاع میدن وقتی گفتن رسول مجروح شده ما گفتیم حتما شهید شده من پدرش خدا رو شکر کردیم که مارو انتخاب کرده.

علت محبوبیت شهید خلیلی در بین مردم به خصوص شهدا چه خصلت اخلاقی و  یا .. بود ؟ چطور شد که شهید دهقان انقدر به پسر شهید تون ارادت داشت ؟همین طور شهید روح الله قربانی

والا چی بگم ما هم دقیق نمی دونیم اینها از اسرار الهی است خداوند علاقه یک شهید را در دل انسانها قرار میده تا باعث هدایت شوند.

از دست گیری شهید بعد از شهادت بگید و این که آیا کسی به شهید متوسل شده؟

خیلیها اومدن و گفتن توسط شهید هدایت شدن با حجاب شدن خیلی خواب شهید را میبینند و حاجت می گیرن سر مزار شهید همیشه پر از گل است پنج شنبه ها خیلی شلوغ وپر از جمعیت است

خاطره ای از شهید در سوریه برامون میگید و از رزم آوری هاش؟ وصیت نامه شهید و دل نوشته هاشو برامون میفرستید

رسول مربی تخریب بود  بسیار کار آزموده و مسلط بر زبان عربی بسیار شجاع و نترس.

یکی از هم رزمهاش تعریف میکرد روز اولی که اومد منطقه رفتیم جائیکه در گیری بود فرمانده سوری تیر خورده بود بغیر از اونها رزمنده دیگه ایی نبود اون فرد به رسول میگه تو دشمن را سرگرم کن تا من این مجروح را ببرم عقب .

میگه رسول اومد وسط جاده شروع کرد به تیر اندازی .

میگه من رفتم تا برگردم گفتم رسول شهید شده اومدم دیدم همینطور مشغوله گفتم سریع بپر عقب ماشین تا بریم دیدم داره سلاحهای روی زمین را بر میداره مینداز عقب ماشین داد زدم زود باش بپر می زنند گفت این سلاحها نباید دست دشمن بیفته.

به عنوان مادر ایا تا به حال برای فرزند تون دعای شهادت کردید؟ توصیه و خواسته تون به جوونا چیه؟

من وقتی رسول تو سوریه در حال رزم بود سر نماز دعا میکردم صحیح و سالم برگرده یه روز که مشغول دعا کردن بودم یاد روضه های محرم و زیارت عاشورا افتادم اون جاییکه می گیم ای کاش بودی و در راه امام میجنگیدیم یاریش می کردیم با مال ، جان، فرزند و در این راه شهید میشدیم دیگه نتونستم برای سلامتیش دعا کنم خجالت کشیدم گفتم خدایا راضیم به رضای تو هر جور که تو بخوای

ما شاالله جونهای مملکت ما آگاه وبصیر هستند وعاشقانه برای دفاع از اسلام حرم آل الله پیش قدم هستند من بیشتر توصیه به مادران عزیز دارم که مبادا مهر مادری مانع از رفتن این عزیزان برای دفاع باشه.

@molazemanharam69

سجاد در یک خانواده شهیدپرور رشد پیدا کرد

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۴ ب.ظ

شهید سجاد زبرجدی

شهید مدافع حرم

تولد: ۱۳۷۰

سجاد در یک خانواده شهیدپرور رشد پیدا کرد. دایی‌هایش داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم.

از خصوصیات بارز پسرم می‌توانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، حب رهبری، پاکدامنی، شجاعت، صداقت، مهربانی، احترام به بزرگ‌تر‌ها، ساعی، ورزشکار و بسیار مسئولیت‌پذیر اشاره کنم. سجاد اهل صله رحم بود و تمامی خصوصیات خوب یک انسان واقعی را دارا بود. پسرم با ایمان قوی و علاقه شدید قلبی به اسلام و ائمه اطهار، از میهن و اسلام و کشورش دفاع می‌کرد و همواره گوش به فرمان رهبر بود. به نظر من همه این خوب بودن‌ها و خالص بودن‌هایش، به خاطر علاقه‌اش به سرگذشت دایی‌های شهیدش داود و مرتضی کمانی بود. او مسیر شهادت را از دایی‌هایش آموخته بود.

اواخر خرداد ماه سال 1395 برای اولین بار عازم سوریه شد. پسرم سفارش‌هایی برای خانواده‌ داشت که پیروی از خط رهبری و اتحاد و همبستگی‌، خواندن زیارت عاشورا، نافله، زیارت جامعه کبیره، دعا برای ظهور حضرت حجت، نماز اول وقت، امر به معروف و نهی از منکر، حفظ حجاب و پاکدامنی از جمله آنها بود. سجاد هر موقع که می‌توانست زنگ می‌زد و از احوال خانواده باخبر می‌شد. اعزام دوم سجادم در تاریخ 20/6/1395 بود و نهایتاً بعد از گذشت 18 روز، چهارشنبه 7/7/95 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

قسمتی از وصیتنامه

نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.

سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.

انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد.

برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم زیرا شهادت زندگی ابدی است.

از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرایت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.

هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)

سه چیز را هر روز تلاوت کنید

1- زیارت عاشورا

2- نافله

3- زیارت جامعه کبیره

اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.

و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.

خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.

شادی روحش صلوات

کانال رسمی شهید مصطفی(کمیل) صفری تبار

@shahid_mostafa_safaritabar