مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

بخشی از وصیت‌های سردارشهید رضا‌بخشی(فاتح)

يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ


بسم رب الشهداء و الصدیقین

من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش

چون به فکر سوختن افتاده ای، مردانه باش!

دوستان زیادی داشتم که در طی این سالها عاشقانه پر کشیدند و رفتند، شبها، روزها، خوبیها و خوشیها و بدیها و مرگ و زندگی را در کنارهم تجربه کردیم.

این تعهدی شخصی و درونی است که نسبت به خودم و در قبال شهدا احساس می کنم.

بسیاری از مصائبی که امروز تحمل

 می کنم بخاطر همین بچه هاست،

 بی خوابی، گرسنگی، سرما و گرما، بی احترامی و جسارتها و هر چیزی که می خواهد باشد.

من اطمینان دارم این مسیر، مسیری مقدس است، نباید حیف و پایمال شود، خونهای بسیاری پای این نهال ریخته شده، نشود که بخاطر اشتباه و جاه‌طلبی برخیها پایمال شود، بخاطر همین من حاضرم از همه چیزم برای این راه مایه بگذارم.

اگر خدا لیاقت شهادت را به من داد و من هم به جمع بچه ها پیوستم، می خواهم کسانی که بعد از من می آیند و مسئولیت قبول می کنند، وجدانی کار کنند و همیشه وجدان خودشان را قاضی قرار دهند.

خونهایی که اینجا ریخته شده، دست و پاهایی که اینجا قطع شده، جانبازی های بچه ها و مجروحین قابل فراموشی نیست.

صفحه دسکتاپ لب تاپ من از عکس شهدا پر شده، گاهی اوقات که می بینم، خجالت می کشم.

حقیقتا کم کاری می کنیم، یا هدفی که تعیین شده را دنبال نمی کنیم و پشت کار نداریم.

دوست دارم کسانی که بعد از من می آیند، با انگیزه دوچندان و خیلی قوی تر از ما، ما که چیزی نیستیم، کسانی بیایند که برای نفرات بعد از خود الگو باشند.

بچه های زیادی از گرانبها ترین چیز که زندگی شان بوده و از آن با ارزش تر نداشتند، گذشتند، کاری بکنیم که فردا شرمنده این شهدا نباشیم و هر طور شده از این تشکیلات و از این راهی که باز شده دفاع کنیم.

مساله مهمی که می خواهم بگویم این است : دوست دارم بچه هایی که من با آنها کار کردم، حقیقتا من را حلال کنند، می ترسم از اینکه کسی از من ناراضی باشد، خیلی می ترسم.

از هیچ چیز دیگر ترسی ندارم ولی از اینکه یک کسی بخاطر اشتباه من دچار مشکل شده باشد خیلی می ترسم.

به خانواده و مخصوصا به مادرم بگویید که زیاد برای من گریه و بی تابی نکنند.

تنها کسی که در این دنیا خیلی دوستش دارم ، مادرم است، واقعا هیچ کس به اندازه مادرم برایم عزیز نیست.

اگر من بین بچه ها نبودم، همین الان عاجزانه از آنها می خواهم که من را حلال کنند.

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">