درد دلهای همسر مکرمه ی شهیداحمدمکیان با همسرش
احمدم...
گوشی رو بردار دلم داردزنگ میزند...
دلم تنگ است برایت،هوایش بارانیست
گوش کن... ازهمیشه فریادش بلندتراست
جوابم بده...
شب است و سکوت و تنهایی..
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
تواین سکوت وتنهایی دست مرابگیر،جوابم بده، که هوای دلم ابریست
جوابم بده ،تادرذهنم درکوچه های تنهایی دلم، هردو باهم قدم بزنیم
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
جوابم بده،نفس کشیدنم سخت شده درکنار پنجره ی اتاقمون نشسته ام ودارم ازدورترین خاطره ها گذرمیکنم...
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
جوابم بده،تمام دردهایم باسکوت،جانم رو به لبم رسانده
پرم از بغض...
پرم ازخیال...
امادرسکوت به سر میبرم...
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
جوابم بده...
سه شنبه ها بیشتراز هرروز دیگر دلم میگیره
غم هایم تازه میشه و
تو...
همانی که دلم برایش لک زده...
برای خندهات...
وحالا..
تودربهشت..
من درجنهم دنیا...
نفسم تنگ توئه...
ودلم تنگ تر....
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
جوابم بده، من صبورم اما...
به خدا دست خودم نیست اگر میرنجم
من صبورم اما...
چه قدر باهمه ی عاشقی ام محزونم
وبه یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما...
آه .
این بغض گران
صبر چه میداند چیست...
گوشی رو بردار دلم دارد زنگ میزند...
جوابم بده...
شهیدم...
- ۹۵/۰۶/۲۳