بدون مصطفی طاقت ندارم...
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۰ ب.ظ
تو هم رفتی میان قاب هایت
و من ماندم میان خاطراتت
تو مثل مصطفی درگیر پرواز
و من درگیر بازی با شهادت!
تو رفتی پیش او من ماندم اینجا،
در این دنیای وهم آلود غمگین،
تو در باغی و نزدش جای داری!
من اینجا مانده ام در پشت پرچین!
به پای سنگ قبری سرد و بیروح،
نشستم تا ببوسم صورتش را
ولی آغوش گرمش سهم من نیست
ببویی جای من پیراهنش را!
تو حتی رفتنت هم مثل او بود...
ولی من ماندنم هم مثل او ... نه
شهادت نوش جانت مرتضی جان
حسادت میکنم ، آری بگو ... نه!
چه فرقی میکند آخر برایم؟
من از این قافله جا مانده بودم
دعا کن بوعلی ، فرصت ندارم
سر این سفره من ناخوانده بودم
دعا کن تا امیدی در دلم هست
اگرچه کور و گنگم ، وهم دارم،
ولی تا روز تاسوعای دیگر
شهدای مدافع حرم قم
@sh_modafeharam_qom
- ۹۵/۰۷/۲۹