مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جواد محمدی منفرد» ثبت شده است

اونجا فقط جای من است

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ب.ظ

روزی که قرار اعزام بود سوار اتوبوس شدم و چشمم به شهید جواد محمدی افتاد سلامی کردم کنارش نشستم ....خوش و بشی کردیم از کودکش گفت که دو روزه است والان امده بره به منطقه این بزرگوار تا تهران وتا دمشق  وتا حلب ونهایتا خانطومان با هم بودیم خیلی خوش گذشت ...یادمه به جواد گفتم چند روز قبل با دوستان رزمنده بهشت رضا بودم و به شهدای مدافع حرم هم سری زدم ...که یکی از دوستان اون گوشه .....محل فعلی قبر مطهر جواد ......را نشان داد و گفت این جای من است.

....من این داستان را برای جواد گفتم بسیار برآشفت و ناراحت شد گفت اونجا فقط جای من است ....ومن جدی نگرفتم .......گذشت وجواد شهید شد من برای مراسم چهلمش ایران رسیدم اول بهشت رضا یاد این داستان افتادم ....و با کنجکاوی به سمت مدافعین حرم رفتم از چیزی که میدیدم شوکه شدم وجا خوردم ....جواد با آرامش تمام در جایی که خودش گفته بود با شکوه هر چه تمام تر آرمیده بود .....شادی روح همه شهدا بخصوص داداش جواد گلم صلوات......

راوی مرصاد همرزم شهید 


معرفی شهید از زبان خود شهید

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ب.ظ

سلام رفقا

جواد محمدی منفرد هستم

خوشحالم مهمون شما شدم.

اردیبهشت ماه 1356 در شهرمقدس مشهد درصبح سالروزولادت امام جواد علیه السلام فرزند دلبند امام رئوف حضرت علی ابن موسی الرضاعلیه السلام  در خانواده ای مذهبی وانقلابی به دنیا آمدم.

به همین خاطر از کودکی جواد صدام میکردن وچون ازقبل نام مهدی رابرام انتخاب کرده بودن تو شناسنامه مهدی ثبت کردن.

چهره ام زیبا وموهام طلایی بودو با توجه به زیبایی که داشتم ، و رفتارهای شیرین کودکانه وهم چنین جنب و جوش خستگی ناپذیر خیلی زود مورد محبت وعلاقه خانواده و اطرافیان قرار میگرفتم.

بخاطر جلب توجه سایرین وبر خورداری ازسیمایی زیبا باعث بیماری سختم درسنین کودکی شد.

تاجایی که  قادر به راه رفتن نبودم وبه حمدالله با توسلات و دعاوتضرع پدر و مادرم سلامتیمو به دست آوردم.

وسالها بعد بخاطر ریشه همان بیماری ایام کودکی در دوران نوجوانی مورد عمل جراحی و.پیوند استخوان قرارگرفتم که ازاعجازهای دیگر زندگیم بود وبروزوآگاهی ازمشکل بسیارمهم استخوان پابه بهانه یک تصادف ساده با یک موتورسبکلت ونهایتا انداختن عکس ازپا به دنبال تصادف، پزشکان متوجه شدند استخوان پای من به مویی بند است وطبق اظهار پزشکان اگریک هفته دیگرمی ماند بایدوقطعا پام قطع می شد. وازآنجایی که رسالتی راباید درآینده به سرانجام می رسوندم عمل پیوند استخوان انجام شد وسلامتی ام رو دست آوردم.

اهل مسجد وبسیج وحضوردرمراسمات مذهبی وفرهنگی وهیآت مذهبی بودم خیلی باهوش و زرنگ بودم

چه درزمان تحصیل درمدرسه ودبیرستان وچه پس ازآن که وارد دانشگاه شدم تمام عمرم رو وقف جهاد فرهنگی میکردم.

درمحیط خانواده من دارای  روحیه ایثاروجهاد وشهادت بودم انس خاصی بااین ادبیات وفرهنگ پیدا کردم.

 درخانواده ای پرورش پیدا کرده بودم که همه بدون استثنا گوش به فرمان امام عزیز اعلی الله مقامه وپس از ایشان

مطیع محض حضرت امام خامنه ای مقام عظمی ولایت بودن.

خانواده ام درخدمت نهضت اسلامی چه درقبل ازانقلاب وایام مبارزه با رژیم منحوس پهلوی وطاغوت بودن و مورد آزاروبازجویی مهره های ساواک بودن وچه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی  مفقودالاثر؛آزاده؛شهید؛چندین ایثارگروجانبازتقدیم انقلاب اسلامی کرده بودن.

ارادت ویژه ای به شهدا داشتم چه شهدای گمنامی که درسال های پس ازدفاع مقدس تشییع می شدن وچه شهدای مدافع حرم و بابرگزاری یادواره های متعدد ازاون ها تجلیل میکردم وخانواده های ایشان راعمیقا تکریم می کردم.

 هرچه پیشترمی رفتم بحث شهادتش را جدی تر وپررنگ تر به سایرین ابراز می کردم که من قطعا شهید می شوم

وبه خانومم در روز خواستگاری این مطلب را بسیارجدی باایشان مطرح  کردم.

بهم میگفتن سوریه نرو، دو تا بچه داری دو تا پسر گل دارم یکیش آقا ابوالفضل و اون یکی  آقا علی اکبر

میگفتم اگه نرم سوریه، چطور انتظار داشته باشم فرزندام تو کشورشون امنیت داشته باشن

از طریق لشگر فاطمیون اقدام کردم به رفتن علی اکبرم همش دو روزش بود بعد سی و هشت روز در 15 بهمن 94 در عملیات خانطومان در حالیکه 38 سالم بود دعوت حق رو لبیک گفتم.

نیمی از صورتم رو از دست داده بودم 10 روز  قبل اینکه به سوریه برم برای فوق لیسانس ثبت نام کرده بودم

وضع مالیمم الحمدلله خوب بود اینکه بعضیا میگن مدافعین برای پول میرن من نیاز مالی نداشتم برای عشق به ائمه و دفاع از حریم اهل بیت رفتم.

پیکرم 19 بهمن از مهدیه مشهد به سمت حرم روی دستان مردم شهید پرور مشهد تشییع شد.

مزارم گلزار شهدای مدافع حرم بهشت رضا ست

حرم امام رضا اومدین به منم سر بزنین

"برگرفته از کانال موسسه موعود عج"