برگی از خاطرات شهید کربلایی وحیدنومی گلزار...
برگی از خاطرات شهید مدافع حرمین عسکرین (ع) شهید ظهر عاشورا کربلایی وحیدنومی گلزار...
وحید که مدتی در عراق بود ,دنیا را واقعا از چشمش انداخته بود ,حتی روزی که پدرش او را در جریان مراسم عقد خواهر وحید قرار داد و از او خواست در مراسم عقد خواهرش شرکت داشته باشد ,وحید راهی ایران شد ولی در مرز مهران دوستانش او را در جریان عملیاتی گذاشتند , و وحید جهاد را به حضورش در مراسم ازدواج خواهرش ترجیح داد و از مرز باز هم راهیه منطقه ,برای مبارزه با تکفیری ها شد...
نویسنده:فدای حرم(جعفر حبیب پور)
ترجمه_به_عربی
خاطره_القسم_الثانی
الشهید دافع حریم اهل البیت الامامین العسکریین *علیهم السلام*وحید نومی گلزار
فی مدة تواجده فی العراق ، اصبح وحید زاهدا فی دنیاه و معرضا عنها ، اصبح قلبه سماویآ ، حتى عندما اتصل به والده و اخبره عن ضرورة حضوره فی مراسیم عقد قران أخته طلب منه القدوم الى ایران ، قرر وحید الذهاب و عند وصوله الى حدود مهران اتصل به رفاقه و اخبروه عن مجریات العملیه ......
و هکذا اختار وحید الحضور فی الجبهه على الحضور فی عقد اخته العزیزه ، و سلک نفس الطریق و لکن باتجاه بیجی للقتال فی صفوف الغیارى ..
کاتب :فدا للحرم(جعفر حبیب پور)
اهلا و سهلا ,قناه الشهید العاشورا
https://telegram.me/joinchat/A816Bj0oijLN_LyeKDcmCw
- ۹۵/۱۰/۱۸