خاطرات یکی از همراهان اینستا از شهید سعید سامانلوی عزیز
همیشه تو استخر به بچه توصیه میکرد نماز بخونن اونم اول وقت اقا سعید باعث شد من ازدواج کنم همیشه با خنده و خوشرویی کارایی که به نفعت بود بهت میگفت تا بهت برنخوره همیشه دوست داشتم ببینم یه بار عصبانی بشه ولی هیچ وقت نمیشد همیشه میگفت مواظب حروم حلالی زندگیتون باشید مواظب نگاهاتون باشید با همه صادق باشید وقتی اینجور حرفا رو میزد با اون لهن زیباش آدم واقعا به فکر فرو میرفت و اروم میشد کاش بیشتر باهاش حرف میزدم داداش 7 سال با اقا سعید همه جا میرفت همیشه به من میگفت اگر من با سعید زودتر اشنا میشدم شاید زندگیم خیلی از این بهتربود.
واقعا میدیدم که داداشم با سعید مثل برادر شدن همیشه به رابطشون حسودیم میشد که داداش من با اقا سعید خیلی رابطشون بهتره تا من ولی واقعا الان میفهمم که من کجا بودم اقا سعید کجا... کاش میشد بازم با اقا سعید حرف میزدم تا مثل قبل یکم آروم بشم کاش...
- ۹۴/۱۱/۲۰
داشتم تو اینترنت چرخی می زدم که وبلگ شما رو دیدم . خیلی خوبه وارد کانالش بشید و خدا خیرتون بده از خاطرات بقیه دوستانش هم در وبلاگ تون بییارید . کانال خوبی داره . من آدرس اش رو براتون می فرستم
کانال رسمی شهید مدافع حرم سعید سامانلو telegram.me/shahid_samanlo