خاطراتی از آخرین لحظات زندگی شهید مدافع حرم علیرضا قلی پور3
جمعه, ۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ق.ظ
به نقل از همرزمش:
جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد.علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود کهتیر خورد بالای چشم چپش، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت...
سریع سوار ماشینش کردیم ، هنوز نبضش میزد و
داشت خس خس می کرد. توسل کردیم به حضرت زهرا ، اما علیرضا انتخاب شده بود
و فدای زینب سلام الله علیها شد...
وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد...
منبع:
@Shohadaye_Modafe_Haram
- ۹۵/۰۱/۰۶