خاطراتی از شهید مدافع حرم علیرضا قلی پور 2
پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ق.ظ
به نقل از همرزمش:
شبها نمازشب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت
برگزار می کرد. استاد قرآنمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم...
علیرضا آماده شد بریم عملیات... توی راه یکی
از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد . علیرضا گفت: من فقط بادام می خورم، می خوام
وقتی دشمن حمله کرد، کم نیارم...
- ۹۵/۰۱/۰۵