خاطره ازفرمانده
توعملیات آزادسازی شهرنبل والزهرا دیدم حاج قاسم بارزمندها خوش بش میکرد،کنارماشین حاجی وایساده بودم توجه منو پچ پچ یکی ازسردارهای هم سن و سال حاجی جلب کرد دیدم به راننده واطرافیان حاجی توپ وتشرمیزنه !صحبتهاش که بیشترش شدوجلوتررفت فهیدم نگرانیش وناراحتیش ازاینکه چراازراهی که هنوزتامین نیست وتازه چندساعته دست خودی هاافتاده تردد میکنن اولین ماشین که وارد یکی ازراههای تردددشمن بودماشین حاجی بود بعدراننده توضیح میدادمیگفت بابابه خداقصرمن نیستم به حاجی گفتیم ازراه اصلی نریم گفت بایدترددماشین های دشمن رو ازشون گرفت بااومدنش جلوی چشم دشمن ابهت نیروهای اسلام روبیشترکرده (رزمنده هادیدن دشمن مثل آب خوردن موشکهای هدایت شونده میزنن) حالادشمنان مافکرمیکنن حاجی بابیسیم وقاصد فرماندهی میکنه بارهاشاهد بودم تودرگیری جلوترین شخصهای درگیری حاج قاسم سلیمانیست.
حاجی پرچم بالاست
- ۹۵/۰۵/۱۳