خاطره ای از شهید بزرگوار سیدمصطفی موسوی(مسلم از فاطمیون)
خیلی تلاش کردیم تا بتونیم دوره آموزشی موشکهای هدایت از راه دور رو برگزار کنیم، قبول نمی کردن،میگفتن این سلاح فعلا در حد سری هست و شما صلاحیت استفاده رو ندارید،تازه هزینه خیلی زیادی داره،
بلاخره با هزار زحمت یکی از دوستان قدیمی رو که توی حزب الله خدمت میکرد رو پیدا کردیم و قضیه رو باهاش در میان گذاشتیم، بنده خدا قبول کرد کمک کنه.
با تمام مشکلاتی که داشتیم دوره اول رو راه انداختیم، می دونستم که بچه های ما خیلی با استعداد هستن، و بعد از یادگیری می تونیم روشون برای انتقال اطلاعات به بقیه برادران حساب کنیم.
دوره تمام شد ولی نتونستیم حتی یک قبضه موشک هم تحویل بگیریم. از این قضیه مدتها گذشت تا اینکه در دمشق دوباره به فکر راه اندازی یگان موشکی افتادیم، از اولین بچه هایی که توی دوره شرکت کردن یکیشون سید مصطفی بود
از بهترین برادران طی برگزاری کلاسها این برادر بود. خیلی آروم بود ولی باهوش و با استعداد بعد از اتمام دوره افتادیم دنبال تهیه قبضه...... بلاخره اولین قبضه کورنت رو تحویل بچه های فاطمیون دادن سید مصطفی شاهد تمام تلاشها برای تحویل قبضه کورنت بود.
پرسید مگه این قبضه و موشک هاش چقدر میرزه؟ گفتم؛ سید هر موشک کورنت پنجاه ملیون تومنه،که از پول بیت المال هزینه میشه.
با تلاش رضوان تونستیم قبضه های بیشتری از قبیل، کونکورس،میس و فاگوت هم بگیریم.
حالا دیگه فاطمیون یه یگان مجهز موشکی مواجه و مباشر داشت.این قضایا گذشت تا عملیات بصری الحریر وقتی کار به بن بست خورد و مجبور به عقب نشینی شدیم وقتی بچه ها داشتن عقب نشینی میکردن ،صدای سید مصطفی رو پشت بیسیم شنیدم که میگفت؛
من با این قبضه ها چیکار کنم ،نمیشه اینجا همینطوری ولشون کنم،بلاخره امانت هستن دست من در اون لحظات آخر که همه داشتن عقب نشینی میکردن سید مصطفی داشت امانت داری میکرد.
- ۹۴/۱۲/۰۸