خاطره ای از شهید سردار سرلشگر سید حمید تقوی فر
چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۰۱ ب.ظ
روایتی از دختر فرمانده
چند باری که نمایشگاه قرآن برگزار میشد بابا تعدادی قرآن های مختلف خریداری میکرد.
همیشه میگفت میخواهم اینها را هدیه بدهم.
بعد از شهادت بابا که به عراق میرفتیم خانه ی هر کدام از دوستان بابا که میرفتیم،همان قرآن هایی که بابا خریده بود را می دیدیم.
می گفتند بابا این قرآن ها را به آنها هدیه داده،انگار هر جا میرفتیم بابا یک رد پا و نشانه ایی از خودش باقی گذاشته بود."
@molazemanharam69
- ۹۶/۰۲/۲۷