خاطره ای از شهید مدافع حرم محسن حیدری
دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۵۱ ب.ظ
وظایفش را بدون بهانه به خوبی انجام میداد. ساعت 2 نصف شب رفته بود نزدیک دشمن دیده بانی کند. آن شب آماده باش داده بودند و قرار شد تا صبح همه آماده باشند. محسن داخل سنگری در 1500 متری تکفیری ها با یکی از سوری ها تا صبح در مورد مسائل اعتقادی صحبت می کند، میگفت تا جایی که امکان اصلاح افراد هست باید تلاش کنیم و اعتقاداتمان را بگوییم.
@Agamahmoodreza
- ۹۶/۱۲/۱۴