خاطره ای از شهید مهدی صابری۵
من خودم درک کردم که شور و حالی که ایام محرم و صفر هست تو روزای دیگه سال نیست و مھدی خیلی مشتاقانه لحظه شماری میکرد برا رسیدن محرم ارباب.
همه جوره آمادگی میگرفت برا نوکری؛چند روز قبل از شروع ماه محرم طبق سنت دیرینه ای که هست با بچه های هیات مسجد رو سیاهپوش می کردن و مھدی چون تو کادر آشپزخونه بود تو آماده کردن آشپزخونه تو شست و شو و احیانا تعمیرات و تھیه ی کم و کسری ها فعالیت میکرد.
با شروع ماه محرم هم تایم کمی مھدی رو تو خونه میدیدیم بیشتر تایمش رو تو آشپزخونه هیئت مشغول بود و حین مراسم عزا هم برا روضه و گاها سینه زنی وارد مسجد میشد و باز برمیگشت سر وظیفه ی خودش تو آشپزخونه
موقع سینه زنی صدای مھدی به وضوح از بین صدای ده ها نفر به گوش میرسید و روحمون شاد می شد؛واقعا لذت بخش بود...
راوی:
خواهر شھید
تصویری منتشر نشده از فرمانده شھید《مھدی صابری》در دسته عزاداری ابی عبدالله الحسین(ع)
ڪانال فرمانده شھید«مھدیصابری»
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw
- ۹۵/۰۹/۰۶