.خدا به دل همه ی فرزندان و خانواده های شهدا صبر بده!
تموم عالم میدونن، که دخترا بابایین....
.بابا نیاد نمی خوابن، منتظر لالایین....
.پ.ن: نمیخوام بالای منبر برم و روضه ی باز بخونم....
.خیلی وقت پیش، حدودا یک ماه بعد از شهادت آقامصطفی، یه جایی خوندم نوشته بودن، روزی که فاطمه خانوم صدرزاده،دختر شهیدصدرزاده، رو برای وداع با پیکر باباش می برن معراج، فاطمه وقتی می بینه توی بینی و دهان باباش پنبه گذاشتن می ترسه و گریه میکنه....جوری که گریه اش بند نمیومده! میگه بابای من خوشگل بود، بابای من اصلا این شکلی نبوده....
.که بعد مسئولین معراج بهش قول میدن تا فرداش، چهره ی زیبای پدرش رو بدون پنبه ها بهش نشون بدن تا آروم میشه.
.اما ظاهرا پدر بی تابی دخترش رو می بینه و طاقت نمیاره، اگر اشتباه نکنم پیکر یخ زده ی آقا مصطفی اون شب خونریزی میکنه و مجبور میشن دوباره شست و شو بدن .....
.اما بمیرم برای دل دختر بچه ی سه ساله ای که توی خرابه ها....وقتی گفت بابا، سر بریده ی پدرش رو براش آوردن.....خدامیدونه چی به سرش اومد که یک شبه پیر شد.... .
.فاطمه بعد از رفتن پدر محبت دید.... اما رقیه بعد از رفتن پدرش اسیری کشید.....
.خدا به دل همه ی فرزندان و خانواده های شهدا صبر بده!
شهید مصطفی صدرزاده
فاطمه خانوم صدرزاده
سلام علی قلب زینب صبور
امسال محرمم جور دیگریست
یا رقیه بنت الحسین
سه ساله ای که باب الحوائج است
- ۹۵/۰۷/۱۵