خدا سالها پیش بچههای فاطمیون را سر راه هم قرار داده بود
فکر میکنم حدودا سال ۱۳۸۲ بود که داداش رضا شاید یک سالی میشد از ارتش افغانستان خارج شده و به مشهد آمده بود. رضا و بقیه داداشا با هم سر کار سنگکاری میرفتند که یکی از روزها صبح مادر بزرگوار شهید مدافع حرم عبدالله حفار (توکلی) به اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی میرفتند که کیف شان که حاوی وسایلی از جمله مهمترین انها پاسپورت ، شناسنامه و مدارک شناسایی خانواده شان بود را گم میکنند. این اتفاق در ان زمان آنقدر برای یک افغانستانی دردناک بود که میتوانست هر کسی از انها سوء استفاده کند و مسائلی ناخوشایند پیش آید. رضا نمیدانم دقیقا چطور ان کیف را پیدا میکند. به تمام آشنایان و اطرافیان مهاجر پرس و جو کرد که آقای توکلی دارای همسر ایرانی و این تعداد فرزند را میشناسید؟ هیچکس نمیشناخت. حتی یکبار هم مدارک را به نزد ابوحامد برد و خواست میان آشنایانش پرس و جو کند که بازهم صاحب مدارک پیدا نشد . در این فکر بود که برود و در مساجد اعلام کند که یکی از دوستانش تماس گرفت و گفت صاحب مدارک از آشنایانشان است و دنبال مدارک است. از آنطرف هم خانواده شهید توکلی نذر حضرت سکینه (س) میکنند که مدارک پیدا شود و بلاخره شهید حجت یکی از سربازان حضرت سکینه (س) مدارک یکی دیگر از سربازان حضرت را پیدا و به آنها رساند. در شب وداع با پیکر شهید عبدالله حفار به خواهر شهید گفتم داداشم مدارک تون رو پیدا کرد بنده خدا در اوج ناراحتی خیلی خوشحال شد گفت بله خدا خیرش بده اون سال ما رو از مصیبتی نجات داد اونقدر دعاشون کردیم خدا حفظ شون کنه الان برادرتون کجاست؟
گفتم رضا یک سال و چهار ماه است شهید شده.
بنده خدا در بهت و حیرت ماند.
اونجا فهمیدم خدا از سالها پیش یک جوری تک تک این شهدا رو به هم معرفی کرده بود هر چند مختصر...روحمان با یادشان شاد...
(راوی: خواهر شهید حجت
کانال شهید حجت
http://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ
- ۹۵/۱۱/۱۱