خیلی امام رضایی بود
بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
سیره شهید
خیلی امام رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.
هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد.
انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشده، دوباره راهی می شد.
می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."
همیشه باب الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد.
می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.
سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود.
موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه آن را امضا
می کرد...
شهید پورهنگ
https://tlgrm.me/joinchat/DLhywECrdBuM5N_l-NjpHg
- ۹۵/۱۰/۱۸