مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

بِسْمِ اللهِ الَّذی لا یَضُرُّ مَعَ اِسْمِهِ سَمُّ وَلاداءٌ

وَ عُلیا حضرت بانو أم المصائب سلام الله علیها - شریکَه الحسین (ع) و محبوبه المصطفی (ص)- در کاخ ملعون ابن ملعون، شیرمردانه فریاد برآورد و خطبه خواند که:

بارالها! بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت وَ حامیان ما را کشت ...

وَ حامیان ما را کشت ...

و حامیان ما را کشت ...

وَ زمین به لرزه در آمد وَ آسمان در هم کوبیده شد.

قرن ها گذشت و حسین علیه السلام جاودانه شد!

وَ زینب سلام الله خار چشم ستمگران ماند و استخوان در گلوی ظالمان!

وَ چه استوار زنی بود زینب (س)!!! بانوی غریب آرمیده در خاک دمشق ...

وَ حرامیان قرن بیست و یکم، فهم نکردند میراث عباس (ع) را در وجود شیعیان غیور أبالحسنی (عج)!

وَ حادثه اتفاق افتاد ... وَ حماسه آغاز شد!!!

و تو در قلب حادثه، حماسه آفریدی!

نامت را از حسین (ع) وام گرفتی ... وَ نَسَب به او نسبت دادی!

زینب (س) ضامنت شد که خود "رضا" بودی به رضای محبوب ...

و به حق چه کسی در این وانفسا فریاد "هَل مِن ناصِر" را اینگونه لبیک گفت که تو "نصرت" خاندان ذبیح الله شدی؟؟!!

دل به دریای خون سپردی و جان به کف گرفتی!

همت کردی که "همت" شوی!  وَ جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود ...

فرمان بُردی که "فرمانده" شوی!! که جبهه باقی ست ... شمشیر و سپرها باقی ست ...

وَ بی آنکه جبرت کنند، تاثیر در ظهور منجی حق را نیت کردی!

مقدمه ظهور در دست ابراهیمیان بود و تو ابراهیم شدی!

بت نفس شکستی و اسماعیل عُلقه هایت را به مسلخ آوردی!

تبر به دوش لباس بزم و عافیت به در آوردی و به رخت عزم و غرور آراسته شدی!

گوساله های سامری بازگشتند و تو این بار "موسی (ع)" شدن را برگزیدی!

با ید "بیضا" راهی سرزمین مقدس شدی تا خواب را به چشم منکران حرام کنی!

و تو دلیر مردی از نسل سلمان بودی ... با ذکر رسول الله (ص) بر لب و حب اهل بیت (ع) در دل ...

خون علمدار کرببلا در رگ هایت جوشیده بود که فریاد زدی: "کلنا عباسک یا بطلة کربلا  لبیک یا زینب (س)"

عزم رفتن کردی حال آنکه بساط ماندنت فراهم بود ...

به تو دختری عطا شد که ابتر نمانی ... و تو "کوثر" رها کردی که حوض باغ غیب ها شوی و اکسیر دل ها ...

با خدا عهد بستی که پیمان نهضت جهانی اسلام را نگسلی که مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ  ...

 و فریاد مقاومت اسلامی را و شجاعت ایرانی را به گوش جهانیان رساندی ...

و تو جهاد را و شهادت را معنای جدید بخشیدی ... معنایی از جنس آخرالزمان ...

از جنس انتظار ... نه به حرف! به عمل!

به ایثار و به نبرد ... فرسنگ ها دور از وطن ...

و تو اراده کردی که این بار تن به اسارت آل الله (ع) ندهی و در مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور، مؤثر باشی!

و موثر شدی ... و چه تاثیری زیباتر از شهادت و از خودگذشتگی فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ

چراغ حریم زینب (س) روشن ماند به بهای خاموش شدنت ...

رقیه (س) این روزها محبوبه ی دل کودکی شد و تو خواستی که طفل حسین (ع) تنها نباشد ...

دخترت ... بنت الشهید شد ... تکرار تلخ روز واقعه ... و دختری سه ساله مکرر شد ... به جانفشانی تو ...

و حقیقت همانی شد که تو درک کردی ... زمان ما را با خود برد و تو ماندی ... در حسین (ع) و زینب (س) و آل الله ...

و ما بی نصیبان و بی قسمتان، تو را به کبوتران پر شکسته حرم ... و به حرمت حریم امن حرم ... و به صاحبان و مجاوران و مدافعان حرم ... سوگند می دهیم که مهمانمان کنی گاهی به تلنگری از آسمان ها ...

و شفاعت مان کنی در آن روزی که یَفِرُّ المرء مِن اَخیه و اُمّهِ وَاَبیه وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ...

دم عشق دمشق

https://telegram.me/Labbaykeyazeinab

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">