دلنوشته ی همسر بزرگوار شهید مدافع حرم احـــمد مکیان
میترسم
میترسم از ان روزی که سنگینی گناهانم،دلم را سخت و سنگ کند و اشک چشمانم را بخشکاند....
خدایا؛ هنوز دلخوشم به این قطره های داغ اشک...نکند تنها دلخوشی ام را بگیری؟؟؟
زبانم لال....
خدا نیاورد آن روز را...
تو که خوب میدانی بعد هر گناه چه میگویم؟؟
تو که خوب میدانی بعد هر استغفاری که به درگاهت کرده ام چه التماسی داشته ام؟؟
التماس اشک...التماس رقت قلب...
تو که خوب میدانی تمام بغض ها و اشک ها و دلشکستگی هایم را نگه داشته ام...دم نزدم...خرجشان نکردم....
مدت هاست به خود وعده داده ام....
وعده ی دیدار یار را..
در امروز ،آخرین جمعه ی ماه رمضان....
تمام بغض های فرو خورده را بشکن....امروز تمام عقده های دل شکسته ات را باز کن!
منتظر چه هستی؟
گریه کن و خوشحال باش!
گریه کن و خدا را شاکر باش بخاطر قطره قطره ی اشک ات
و باور کن
هنوز دوستت دارد.....
نشانه اش؟؟؟
قطرات زیبای اشکت...
.
- ۹۵/۰۴/۱۲