روایتی از خواب مادربزرگ شهید سید مصطفی صدرزاده
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۱۱ ق.ظ
در منزل تنها و در اتاقم حضور داشتم، مصطفی با لبانی خندان و سرشار از خوشحالی و با تعداد زیادی سربند رنگی نوشته شده، به پیش من آمد. همه سربندها روی شانه او بودن انگار که می خواست به همه، سربند اهدا کنه
شهید قریب به هشت بار در راه دفاع از حریم اهل بیت با مجروحیت جسمش ،حریم حضرت زینب را علمدار بود...
- ۹۵/۰۱/۰۸