زندگى نامه خودگفته شهید مدافع حرم مرتضى عطایى (ابوعلى)؛بخش هشتم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
"دوست داشتم نزدیک حرم باشم، " ...
بعد از اینکه از خدمت سربازى برگشتم، در مغازه پدرم مشغول کار شدم. رسماً شدم تعمیرکار تأسیسات ساختمان و کارهایى مثل تعمیر آب گرمکن، کولر، لوله کشى، پکیج و شوفاژ را انجام مى دادم و تا قبل از اینکه ازدواج کنم، در مغازه پدر کار مى کردم.
در سال ٧٨ ازدواج کردم و بعد از آن مغازه مستقلى براى خودم اجاره کردم. بعدها هم عضو اتحادیه تأسیسات ساختمان شدم.
تا امروز تقریباً بیست سال است که سابقه کار تأسیساتى دارم. الحمدالله و به لطف اهل بیت، کارم خوب بود و توانستم مغازه اى را که اجاره کرده بودم، بخرم. یک خانه هم در قاسم آباد خریدم و مدتى در آن ساکن بودم، اما به دلیل اینکه فاصله آن تا حرم زیاد بود و دوست داشتم به حرم امام رضا [علیه السلام] نزدیک باشم، خانه ام را به اجاره دادم و خانه اى در چهارراه لشکر اجاره کردم و با همسر و فرزندانم، نفیسه و على در این خانه زندگى مى کنیم.
ادامه دارد ...
صفحه ٨
✍️ برگرفته از کتاب:"ابوعلى کجاست؟"؛ شهید مرتضى عطایى
به کوشش دفتر مطالعات جبهه فرهنگى انقلاب اسلامى
- ۹۶/۰۶/۱۷