زندگی اش وقف بسیج بود ...
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟ گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.
راوی:همسر شهید سیدمصطفی صدر زاده (سید ابراهیم)
- ۹۴/۰۹/۲۵