سید ابراهیم تو روز قدس
امروز صبح با خواب عجیبی بیدار شدم که از نظرم برام خیلی پر برکت خواهد بود.اونم با بودن سید ابراهیم تو روز قدس.
خواب دیدم من و یکی از رفقا رفتیم پیش سیدابراهیم (مصطفی صدرزاده) بگو بخند را انداخته بودیم همینطور صحبت می کردیم، تو حین صحبت ها خبر از محمدعلی گرفتم و گفتم حالش چطوره؟ گفت داره با مادرش میاد اینجا...
چند دقیقه بعدش خانمش با محمدعلی اومدن... وای خدا...
چقدر تو عالم رویا محمدعلی شبیه آقا مصطفی بود...
مصطفی محمدعلی رو گرفت و بردش کمی جلوتر که ماشین اورژانس اونجا بود...
بدون اجازه گرفتن از پزشک و آمبولانس چی رفت و یه آمپول از وسایل های پزشک اورژانس برداشت انگار پزشک هم اصلا نمی دیدش و خودش آمپولو زد به محمدعلی گفتیم مؤمن خدا این چه کاریه مگه تو دکتری.
با لحن طنزآمیزی گفت:
خب مریضه دارم درمونش می کنم.
با اینکه هیچ وقت تو واقعیت ندیدمش...
ولی طبق شناختی که ازش از طریق دیگران(دوستا و همرزم هاش) پیدا کردم میدونم خیلی کله شقّ بود اگر تو حال حاضر هم بود همین کارو میکرد...
امروز دوباره مرگ برآمریکا و مرگ براسراییل سر خواهیم داد...
به یاد شهدای عزیزمون که سال پیش و سالهای قبل در کنارمون بودن ولی امسال فقط حضور معنویشون حس میشه...
مرگ بر اونایی که باعث و بانی این کشت و کشتارهای منطقه شدن...
به قول امام(ره):
ما چه بکشیم و چه کشته شویم در هر دوحالت ما همیشه پیروزیم...
- ۹۵/۰۴/۱۲