شهید مدافع حرم داوود نریمیسا به روایت یکى از همرزمان
چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۵۴ ب.ظ
اینجا شیخ نجار سوریه، "وقت نمازه".
با مهدی و داوود [عهد] بسته بودیم که صبح یکیمون، ظهر یکی دیگه، شب هم بعدی اذان بگیم.
همیشه براى نماز بیدار بود. فکر کنم یکی از نماز شب خونا بود. بعضی وقتا صداش می زدم داوود؛ اذان بگم یا میگی؟! که جوابش مثبت بود و می گفت میگم.
شاید می دونست میخواد بره، به همین خاطر می خواست بار ثوابش رو پرتر کنه ...
مؤذن وقت اذان، مثل شهیدی است که در خون خود می غلتد. حدیث نبوی است.
آنقدر گفت تا شهید شد ...
خوش به حالت داوود. یاد ما هم باش ...
به امام مجتبی [علیه السلام] سلامم رو برسون ...
@labbaykeyazeinab
- ۹۶/۰۶/۰۱