شهید هادی جعفری 2
سردار شهید هادی جعفری
متولد : سوم فروردین 1365 ... آمل
شهادت : سوم فروردین 1394 .. سامرا
اونجا بنام مهندس های فاروق میشناختنشون .. یه شب برای کاری باید میرفتن جایی.... یه سری پیش مرگ داشتن که از عراقیا بودن اونا جلو رفتن و قرار بود که ما پشت سرشون حرکت کنیم.
وسط راه یکدفعه یکی از بچه ها گفت بچه ها ما که اسلحه نداریم ، حداقل یه اسلحه داشته باشیم ؛ وقتی داعشیا مارو گرفتن خودمون رو بکشیم.
چون میگن اگه دست داعش بیوفتین بطرز فجیعی اذیت میکنه.. خلاصه دوباره برمیگردن که اسلحه بردارن که برگردن یکدفعه عراقی ها محاصره شون میکنن.
میگن برین برین .. معلوم میشه که داعشیا براشون کمین گذاشته بودن و پیش مرگاشون رو زده بودند و اگه اسلحه بهونه نمیشد و برنمیگشتن اونارو هم میزدن ...
آقا هادی میگفت: اونجا بود رو به آسمون روی زمین دراز کشیدم و نزدیک 20 دقیقه تو فکر بودم که اگه خدا بخواد بمیرم تو شهر و روستای خودم باشم میمیرم و اگه خدا بخواد زنده بمونم یه اسلحه باعث میشه که زنده بمونم
هرکسی قسمتی داره و چه خوب که قسمت همه ی ماها به این زیبایی نوشته بشه ....
همسر شهید : وقتی ازماموریت اومد خداروشکر کردم که زنده دوباره تو ایران میبینمش وقتی اومد و از سفرش گفت: بهش گفتم دیگه حق نداری بری.. ( آخه برا دفعه اولم بهش گفته بودن: (اگه خودت دوست داری وخانمت راضیه میتونی بری )
میدونین چی بهم جواب داد ؟ چیزی گفت که دیگه هیچی نداشتم بگم....
گفت: خانم مثل زنای کوفی نباش امام حسین تنهاست و ما باید بریم ازش دفاع کنیم.....
شهدا آسمانی فکر میکنن....
لبیک یاحسین
منبع:
کانال شهید هادی جعفری
@shohadaaaOnline
- ۹۴/۱۱/۲۹