صندوق صدقه
سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۲۲ ب.ظ
بسم الله
یه صندوق خیریه گذاشته بود جلوی درهرروز صبح قبل از رفتن اول صدقه میذاشت بعد بسم الله میگفت و کفششو برمیداشت بپوشه موقع رفتن هم میگفت الهی به امید تو.
عادتش بود.حتما این سه تا کار رو انجام میداد.
بعد چون میدونست من کنار پنجره دارم نگاهش میکنم ، به درب حیاط که میرسید بر میگشت سمت پنجره دست تکون میدادو میرفت...
یکساله چشمم از همون پنجره به همون حیاط به همون در به همون کوچه خشک شده منتظر اومدن رضا...
خاطره از همسر شهید
شهید رضا دامرودی
کانال شهید دامرودی
https://telegram.me/joinchat/Cdbj5ECkj1TQtvu_n9G3HQ
- ۹۵/۰۶/۱۶