عاشقانه مادرانه
چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ب.ظ
پسرم، دو روز یکبار یا هر روز قبل از نماز صبح به منزل زنگ می زد و ما را برای نماز صبح بیدار می کرد⏰
یک هفته ای بود که دیگر با ما در تماس نبود.
چون مادر زودتر وجودش از اتفاقات آگاه می شود، می دانستم اتفاقی افتاده که دیگر رضا به ما زنگ نمی زند.😔
تا اینکه خبر شهادتش را دادند.
او به من و خواهرانش خیلی تأکید می کرد، اگر اتفاقی افتاد یا خبر شهادت من را شنیدید، با صدای بلند شیون و گریه نکنید که نامحرم صدای شما را بشنود و دشمن از بی تابی شما خوشحال شود
بنابراین آن لحظه که خبر شهادت فرزندم را دادند، همان طور که آرام اشک می ریختم و لبیک یا زینب(س)، لبیک یا حسین(ع) می گفتم، سرم را رو به آسمان کردم و گفتم «شهادتت مبارک»
کانال رسمی شهداء مدافع حرم ساوه
https://telegram.me/Modafean_saveh
- ۹۵/۱۱/۱۳