مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

محمودرضا وقتی رفت سپاه، همه چیزش رفت کنار.

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ


 سال آخر دبیرستان بود. یکروز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکی کاشت جلوی من و گفت: بایست میخواهم دریبلت بزنم سعی کن دریبل نخوری.

گفتم: بزن ببینیم! ایستادم و براحتی دریبلم زد.

گفت: دوباره. دوباره آماده شدم و باز هم دریبل خوردم. توپ را برداشت و گفت: این دریبل مال زین الدین زیدان بود! بعد گفت: زیدان دو سه تا حرکت دیگر هم دارد، بایست میخواهم روی تو اجرا کنم. سه تا دریبل عجیب و غریب زد و من نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و نگاهش کردم. فوتبال، عشقش بود. مرتب برای تمرین با بچه های پایگاه می رفت زمین چمن بیمارستان شهدا که نزدیک خانه مان بود. معلوماتش هم در مورد دنیای فوتبال خوب بود. همه چیز را در مورد بازیکنان داخلی و خارجی تعقیب می کرد. حتی می دانست فلان بازیکن اروپایی چه غذایی دوست دارد.

 بارها می شد که از مدرسه می زد و برای دیدن بازیکنان تیمهای لیگ که برای مسابقه به تبریز می آمدند، 

می رفت هتل محل اقامتشان. از خیلی هاشان امضا گرفته بود و با بعضی هایشان هم عکس یادگاری. وقتی یکی از بازیکنان مورد علاقه اش از ایران رفت، آنروز گریه کرد.

دفتری مخصوص ثبت وقایع دنیای فوتبال داشت که توی آن، عکسهایی را که از مجلات و روزنامه های ورزشی از فوتبالیستها بریده بود، می چسباند و زیرش یادداشتی می نوشت. آنروزها آنقدر در فوتبال غرق بود که درسش کاملا به حاشیه رفته بود و بالاخره صدای پدر را هم در آورد. وقتی رفت سپاه، تعلقی که به فوتبال داشت به یکباره چنان از زندگیش ناپدید شد که انگار قبل از آن هیچ علاقه ای به فوتبال نداشته.

بعد از سپاه رفتنش، من حتی یکبار هم فوتبال تماشا کردنش را ندیدم یا نشنیدم اسمی از بازیکنی یا تیمی بیاورد.

 محمودرضا وقتی رفت سپاه، همه چیزش رفت کنار. همه تعلقات و علایقش محو شد. سپاه برای محمودرضا نقطه عطف بود و محمودرضای قبل از سپاه با محمودرضای بعد از سپاه قابل مقایسه نیست.

یکبار تعریف پاسدار و ویژگیهای پاسداری را از زبان شهید مهدی باکری میخواندم گفته بود: چیزهایی که برای خیلی ها مباح است برای یک پاسدار حرام است. هیچوقت نخواسته ام در حرف زدن از برادرم اغراق کنم اما محمودرضا وقتی رفت سپاه، خیلی چیزها را براحتی بوسید و گذاشت کنار.

برای  محمودرضا 




.

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">