نحوه شهادت شهید علیرضا مرادی به نقل ازهمرزم شهید
من در کنار آقامرتضی بودم،مارو به شکل یک نعل اسب محاصره کرده بودند،از هر طرف آتش میبارید. اصلا قرار نبود علیرضا بیادجلو،ولی انگار وقتی که پشت بیسیم شنیده بود که بچه ها مثل گل دارن پرپر میشن غیرتش به جوش اومد.خیلی راحت میتونست همونجا بمونه و جلو نیاد،ولی...
خون هیئتی و علوی که تو رگاش بود اجازه نداد،اومد و چندتا از مجروح هارو پشت تویوتا انداخت و برد عقب،وقتی برای باردوم برگشت،تک تیرانداز شانش رو هدف گرفت،علیرضا افتاد و یکی از بچه ها خودشو رسوند بالا سرش،آقامرتضی چندین بار تو سرش زد و هی داد میزد:یاخدا...یازهرا...حالش خیلی خراب بود،شاید پیش خودش میگفت:جواب مصطفی(برادر شهیدمرادی)رو چی بدم.سعی کردم آرومش کنم،وقتی اون کسی که بالا سر علیرضابود دستش رو بالا آورد و اعلام کرد که چیزی نیست،آقامرتضی آروم شد. ولی خیلی طول نکشید که چندتا تیر دیگه به بدن پاک علیرضا اصابت کرد و علی رفت به اونجایی که لیاقتشو داشت.
بانک اطلاعات شهدای مدافع حرم
@Shohadaye_Modafe_Haram
- ۹۴/۱۲/۱۲