نخبه جنگی
در یکی از عملیات ها طرحی برای حمله ریخته شد که شهید توسلی با آن مخالفت کرد و اصرار داشت که طرح اشتباه است ولی بقیه گفتند طرح درست است و نقشه آماده اجرا شد .
در آغاز عملیات در ظرف 5 دقیقه 11 نفر از رزمنده ها شهید شوند .... بعد از عملیات فهیدیم که حق با شهید توسلی بود .
حاج قاسم
در یک عملیات چند گردان به طور مشترک در عملیات شرکت کرده بودند و همه گردان ها به جز گردان فاطمیون شکست خورده بودند . از حاج قاسم سلیمانی سوال کردند که نبرد را ادمه بدهیم یا عقب نشینی کنیم ؟
حاج قاسم گفت : آقای توسلی در عملیات هستند ؟
گفتیم : بله . حاج قاسم گفت : پس ادامه بدهید که ان شالله پیروزید
ارتباط با خانواده
در ایامی که در جبهه بود توسط یکی از شبکه های اجتماعی با هم در ارتباط بودیم . ایشان معمولا اول روز یا آخر شب پیام ها را بررسی می کرد . خیلی کم مرخصی می آمد و اگر هم می آمد مجبور بود خیلی زود برگردد . تازه در همان مدت کمی هم که بود به دیدار خانواده شهدای مافع حرم می رفتند . مخصوصا شهید سید حسین حسینی که اولین شهید افغانی مدافع حرم بود که به گفته خود شهید توسلی ، خیلی حاجت ها در جریان جنگ از توسل به این شهید گرفته بود .
شهادت
روز دوشنبه 9 اسفند 1393 بود . یک عده ای از بچه ها به فرماندهی ابو حامد در حال آزاد سازی تپه تل قرین در حومه صنعا بودند. یک منطقه را از نیروهای تکفیری باز پس گرفته بودند و خودشان را تثبیت کرده بودند . که جبهه النصره شروع می کند به شلیک خمپاره به مواضع بچه های فاطمیون . و یکی از آن موشک ها به مقر ابو حامد اصابت می کند و ابو حامد به همراه رضا بخشی به آرزوی دیرینه خودش می رسد .
خبر شهادت
شب قبل از شهادت شان با هم از طریق شبکه های مجازی با هم صحبت کرده بودیم . آخرین پیامش گفت گوشیم شارژش داره تموم میشه ، نگران نباشید . التماس دعا . من هم نوشتم به خدا سپردمت . فردای آن روز در همین شبکه دیدم که یک نفر پست گذاشته است که فرمانده فاطمیون ، ابو حامد به شهادت رسیده است . اما چند دقیقه بعد تکذیب شد . از همان لحظه شروع کردم شماره شو گرفتم . اما خاموش بود . خیلی سعی کردم که بچه ها از حالتم متوجه چیزی نشوند . بچه ها را خواباندم . خودم خوابم نمی برد . داشتم با عکسش حرف می زدم که به خواب رفتم . با صدای اذان بیدار شدم . صدای اذان آرامش عجیبی در من ایجاد کرد . بعد از نماز سراغ گوشی رفتم و دیدم زیر عکس اش نوشته اند : انا لله و انا الیه راجعون.
تشییع
14 اسفند 93 پیکر ابو حامد به همراه ابو فاتح و چند نفر دیگر از شهدا در مشهد تشییع خیلی خوبی شد و بعد به خاک سپرده شدند . وقتی دیدم ابو فاتح و ابو حامد با هم تشییع و تدفین شدند یاد روزی افتادم که فاتح آمد و گفت : حاجی ! ابو حامد تکلیف من را روشن نمی کند . من هم خندیدم و گفتم : این دفعه احتمالا می خواد مسوولیت بهتری بهت بدهد و جای بهتری بفرستد تو را .
وقتی کنار هم دفن شدند فهمیدم منظورش چه بود .
- ۹۵/۱۰/۱۷