هادی گره از کار بسیاری گشوده بود
شهید محمد هادی ذوالفقاری
شهید مدافع حرم
راوی دوست شهید
هادی درباره ی کارهایی که انجام می داد خیلی تو دار بود ...
از کارهاش حرفی نمی زد.
بیشتر این مطالب رو بعد از شهادت هادی فهمیدیم.
وقتی هادی شهید شد و براش مراسم گرفتیم اتفاق عجیبی افتاد.
من در کنار برادر آقا هادی در مسجد بودم.
یک خانمی اومد و همینطور به تصویر شهید نگاه می کرد و اشک می ریخت
کسی هم اون رو نمیشناخت ...
بعد جلو اومد و گفت : با خانواده ی شهید کار دارم.
برادر شهید جلو رفت.
من فکر کردم از بستگان شهید هادی است اما برادر شهید هم اون رو نمی شناخت.
این خانم رو به ما کرد و گفت : چند سال قبل ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم
خیلی گرفتار بودیم برادر شما خیلی به ما کمک کرد ...
برای ما عجیب بود ... همه جور از هادی شنیده بودیم اما نمی دونستیم مخفیانه این خانواده رو تحت پوشش داشته.
حتی زمانی که هادی در عراق و شهر نجف اقامت داشت این سنت الهی رو رها نکرد.
در مراسم تشییع هادی افراد زیادی بودند که ما اون هارو نمی شناختیم.
بعد ها فهمیدیم که هادی گره از کار بسیاری از آنان گشوده بود.
از کتاب: پسرک فلافل فروش
- ۹۷/۰۵/۱۲