همیشه میگفت فرمانده اصلی شما در همه عملیات ها خوده حضرت ابولفضله
موحد
چند روز قبلش سردار سلیمانی اومده بود
از رو تل مرعی که مشرف به شهرک حباریه قبل تل قزین بود
داشتن با ابو حامد وفاتح صحبت میکردن
بعداز صحبتاشون همه اومدیم پایین برا عکس کرفتن بعد عکس گرفتن
ابو حسین فرمانده قرارگاه حضرت زینب به سردارمیگفت
حاجی ما اماده ایم
امشب بزنیم
سردارم رو گرداند طرف ابو حامد
گفت حاجی اماده ای
حاجی گفت
چند روزه داره بارون شدیدی میباره عملیات تو این وضعیت عملیاته موفقی نیست
سردار به ابو حسین گفت
شما عجله نکن
هرموقع ابو حامد اوکی دادند
شروع کنید
یه هفته بعد وفشار شنا سایی هایی که ابوحامد به مسعول اطلاعات وشناسایی ها داده بود
قرار شد
قبله هجوم شهرک رو زیر اتش سنگین بگیرند
ودقیقا ساعت یازده بزنن به شهرک تجربشم شیرینه فرشته ای چون ابو حامد هم تو اون عملیات پابه پای بچه ها میامد
سید ابراهیم از یه ور
شهید حکیم ذلفغار بلال وخیلی از دوستان از یه ور
منو ابو حامد وابو یوسف و رئوف خاوری باهم از یه ور
خیلی شوق داشت
دیدن اون لحظه
بچه ها طوری می دویدن
سمت شهر که گویا دره بهشت باز شده
خدارو شکر بدون اینکه از دماغ کسی خون بیاد
شهرک رو گرفتیم
تا پای تل که بچه ها ذلفغار بلال فاتح پیشنهاد دادن
تل خالیه
وتعداد خیلی کمی شاید باشن اجاز ه خواستن
از ابو حامد که هجوم کنن
سمت تل ولی در اصل قرار نبود
برن ولی انگار به حاجی الهام شده بود واجازه صادر شد
وشیر بچه های فاطمیون رفتن
وتل قرین رو هم فتح کردن
ولی تا اینکه خبر فتح تل به حاجی نرسیده بود
مثل مادری که بچه هاش گم شده بود بی تابی میکرد
بعدش خیلی خوشهال شده بود
ذوق قشنگی داشت
خوشهال از اینکه منطقه به این حساسی به دست کسانی که هیچ کس اینهارو نمیدید فتح شده
به خود میبالید
وپیش مادر حضرت زهرا سر بلند بود که شاگردانش زحماتش را هدر نداده است
وهمیشه میگفت فرمانده اصلی شما در همه عملیات ها خوده حضرت ابولفضله.
- ۹۵/۱۱/۱۶