گفتگو با خانواده شهید قاسم پور1
به گزارش تسنیم، وی با بیان سادگی اخلاق فرزند شهیدش میگوید: مصطفی همیشه خوش اخلاق و خوش خلق و خو بود و رفتارش با مردم توأم با مهر و محبت بود، شهید به هیچ عنوان اهل تجملات نبود و در طول پنج سال زندگی مشترک خود به همراه برادرش در خانه پدری زندگی میکردند و حتی جهیزیه همسرش در این مدت باز نشد.
این شهید خاطره زیارت آقا امام رضا (ع) را فقط یکبار آن هم هنگام طفولیت در کنار پدر و مادرش تجربه کرده بود و همیشه تشنه دیدار امام هشتم بود و شاید همان تشنگی بود که در همان اوایل ازدواجشان هنگام برگشت از مأموریت خود از مرزهای غرب کشور، با گرفتن بلیط سفر به مشهد مقدس، همسر خود را غافلگیر کرد.
مرضیه جباری همسر شهید از لحظه تولد تنها دخترشان میگوید: مصطفی بعد از اینکه "یسنا" به دنیا آمد خیلی خوشحال بود و برای من یک عدد زنجیر گرفت و برای دخترش از آن روز به بعد هرساله جشن تولد میگرفت و همیشه خرید خانه برای دختر چهار سالهاش "یسنا" ورد زبانش شده بود که در مقابل آن من زبان به گلایه میگشودم که اول برای خودمان یک خانه بخر بعد به فکر دخترمان باش.
وی می افزاید: یسنا هم مثل هر دختر دیگری بابایی بود و در این مدت گهگاهی بهانه پدرش را میگیرد با بیان اینکه پدرت پیش خدا رفته از تشنگی دیدار پدرش میکاهم.
همسر شهید قاسم پور قصد دارد در آینده که یسنای چهار ساله بزرگتر شد به او از ویژگیهای پدر بگوید و اینکه چگونه و با چه هدفی به جنگ با تکفیریها در سوریه رفت.
نقدعلی قاسمپور پدر شهید مصطفی قاسمپور با بیان مخالفت اولیه خود از اعزام پسرش به سوریه بیان میکند: مصطفی چندین بار پیش من آمده بود و از من اجازه اعزام به سوریه برای دفاع از حرم را گرفته بود ولی من همیشه مخالف بودم ولی در لحظات آخر نمیدانم که چطور شد راضی شدم گویی تشنه شهادت بود و یادآور ضرب المثل قدیمی بود که "جوان ایرانی از کشته شدن در میدان جنگ باکی نداشت".
همسر شهید هم به این نکته اذعان دارد که حدود یکسال وی مرتب از رفتن سخن میگفت اما خانواده مخالف بودند ولی سرانجام موافقت کردیم، گویی میدانست که چه در انتظارش است و برای آرامش ابدی لحظه شماری میکرد.
- ۹۵/۰۴/۰۶