گفتگو با خانواده شهید مدافع حرم حمید رضا زمانی 1
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، این بار گفت و گویمان متفاوت است. قرار است از فرزند شهیدی بگوییم که هنوز به دنیا نیامده است. از شهیدی بگوییم که داراییش را فروخت تا هزینه ی سفر به سوریه اش را تامین کند.در یک بعد از ظهر پاییزی مهمان خانه ی ساده و دوست داشتنی شهید مدافع حرم "حمیدرضا زمانی" در اسلامشهر شدیم. خانه کوچک اما دل های اعضای خانواده به وسعت دریا بود. پدر، مادر، همسر و برادران شهید هر کدام از شهیدشان گفتند تا بدانیم راه و رسم شهادت کور شدنی نیست. از روزهای رفتن، از اخلاق خوب و مهربانی های شهید گفتند. در بین صحبتهایشان هر بار که نام "حمیدرضا" میآمد گویپدر شهید: یک دختر و پنج پسر دارم که حمیدرضا فرزند دوم خانواده بود.
از روحیات و اخلاقیات شهید برایمان بگویید.
پدر شهید: از کودکی سعی کردم فرزندانم را بسیجی پرورش دهم. خدا را شاکرم که تمام فرزندانم هیاتی و عاشق اهل بیت(ع) هستند.
در دوران دفاع مقدس از سال 60 تا اتمام جنگ تحمیلی در پشتیبانی جنگ بودم که موادغذایی و پوشاک را به رزمندگان میرساندم. مدتی را هم در خط مقدم جنگیدم. هرگز تصور نمیکردم شهادتی که آرزوی خودم بود سالها بعد نصیب فرزندم شود.
اگر دیگر فرزندانتان هم قصد حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) را داشته باشند، اجازه می دهید؟
پدر شهید: بهترین مرگ؛ شهادت است. هرگز فرزندانم را از رفتن به سوریه و عراق منع نمیکنم، همان طور که حمیدرضا را منع نکردم بلکه تشویقشان هم میکنم.
اگر خانوادهها از رفتن فرزندان و مردان خود جلوگیری کنند، چه کسانی از اسلام و حرم حضرت زینب(س) دفاع کنند؟
رزمندگان دوران دفاع مقدس و فرزندان امروز کشورمان ثابت کردند که تا پای جانشان در حفظ ارزشهای انقلاب و مرزهای اعتقادیشان میجنگند.
آخرین گفت و گو با پسرتان را به یاد دارید؟
پدر شهید: شهریور ماه بود که به نزدم آمد و گفت "ماشینم را فروختم و بدهیهایم را پرداخت کردم. مابقی پول فروش ماشین را هم برای مخارج رفتن به سوریه با خود میبرم." همسرش هم که باردار بود به من سپرد که مراقبش باشم.
- ۹۴/۱۲/۱۵