مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۰۸ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است


@Molazemane_Haram‌

اولین‌سالگردشهادت‌ یاسین رحیمی

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۱ ب.ظ


رضابخشی(فاتح)

@shahidfateh

سالروزشهادت شهید حسین محرابی

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ب.ظ


آن کس که توراشناخت جان راچه کند

فرزندوعیال وخانمان راچه کند

دیوانه کنی هردوجهانش بخشی

دیوانه توهردوجهان راچه کند

شهید حسین محرابی

تاریخ شهادت:٩٥/٠٩/١۰

سالروزشهادت

@jamondegan

تشییع شهید نوید صفری

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۱ ب.ظ


پیکر پاک و مطهر شهید نوید صفری در جوار شهیدمورد علاقه اش شهید رسول خلیلی  ارام گرفت.

@jamondegan

اسیر داعشی که شهید شد

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۸ ب.ظ

عبدالرحمن ۱۳سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود.

چند روزی بود که توسط بچه های فاطمیون اسیر شده  بود.

در این چند روز ، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند.

کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند.

بچه ها زبان او را نمی دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسراء بودند.

محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت فاطمیون دید، باعث  شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود.

رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسلشهادت کنم.

صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت.

می گفتند پرچم فاطمیون را به دوش گرفته بود و یک لحظه  هم زمین نمی گذاشت.

عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود علی اصغرصدایش کنند، در روز اربعین شربت شهادت را نوشید و به  آرزویش رسید.

عاقبت بخیر

https://www.instagram.com/sh_modafeaneqom/

"مُجاٰوِراٰنِ ڪَریٖمِہ ... مُداٰفِعاٰنِ عَقیٰلِہ"

https://t.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g




مُجاٰوِراٰنِ ڪَریٖمِہ ... مُداٰفِعاٰنِ عَقیٰلِہ

https://t.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g


مجید عسگری جمکرانی از قم به جمع شهدای مدافع حرم پیوست

 تسلیت به خانواده این شهید گرانقدر

https://t.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g 

شھداے مدافع حرم قم

غربت شهداے مدافع حرم فاطمیون افغانستان

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۵۰ ب.ظ


 تمام غربت شهداے مدافع حرم فاطمیون افغانستان در این عڪس خلاصہ شده است

https://t.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g 

شھداے مدافع حرم قم

با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۴۶ ب.ظ


وصیت نامه

حقیر را با لباس پاکیزه سبز پاسداری که دارم دفن کنید. 

شهید مدافع حرم نوید صفری

اخلاص در عمل او را لایق شهادت کرد

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۴ ب.ظ

پای صحبت‌های همسر یکی از شهدای حادثه تروریستی مجلس؛

تا امثال جواد تیموری‌ها هستند داعش در ایران جایی ندارد

اخلاص در عمل او را لایق شهادت کرد

خود را سرباز امام زمان(عج) می‌دانست و همیشه آرزوی شهادت را در سر می‌پروراند. او یکی از نیروهای کادر نیروهای یگان حفاظت مجلس بود و عاقبت در حمله تروریستی گروه تکفیری داعش به آرزوی خود رسید و با پیکری غرق به خون به ملاقات خدا رفت. در این مجال گفتگویی داریم با «عاطفه دلاوری» همسر شهید جواد تیموری از شهدای حادثه تروریستی گروه تکفیری داعش به مجلس شورای اسلامی.

آشنایی شما با شهید چگونه شکل گرفت؟

ایام فاطمیه بود که مادر شهید، من را در مسجدی که به نام حضرت زهرا(س) بود دیدند. در همان مسجد آشنایی مختصری صورت گرفت و بعد بنا بر خواستگاری شد. بعد از انجام مراسم خواستگاری هفدهم خرداد سال نود دو عقد کردیم و روز شهادت شهید تیموری چهارمین سالگرد عقدمان بود.

در مورد ویژگی‌های اخلاقی شهید صحبت بفرمائید؟

آقا جواد واقعا یک مرد ایده‌آل بود. از نظر ظاهری هم بسیار مرتب و شیک پوش بود و به زیبایی ظاهری و باطنی خودش اهمیت می‌داد. همیشه هم لبخند بر لب داشت. بسیار مهربان و خوش مشرب بود. اهل شوخی و مزاح بود امام هیچوقت برای خنده کسی رو مسخره نمی‌کردند. از همه مهمتر اینکه خیلی با اخلاص بود و به نظر من همین اخلاص در عمل بود که او را لایق شهادت کرد.

یک جمله از شهید؟ 

به من می‌گفت بانو برای ظهور باید شهید داد. من سرباز مولایم امام زمان(عج) و سرباز اربابم امام حسین(ع) هستم.

چگونه از شهادت شهید تیموری با خبر شدید؟

وقتی متوجه شدم که به مجلس حمله شده خیلی دلشوره داشتم. خانه ما در عرض یک ساعت پر شده بود از جمعیت. همه نگران آقا جواد بودند. زنگ زدند گفتند تیر به پایش خورده. سراسیمه خود را به بیمارستان رساندم. رفتم تا ببینمش. اما من را به سمت طبقه پایین بیمارستان هدایت کردند. رو به روی یک در بزرگ آهنی ایستادم. منتظر بودم در باز شود تا آقا جواد را ببینم. در باز شد دلاور رشیدم را در   پوششی سبز دیدم در حالی که بدنش غرق خون بو و چشمانش را برای همیشه به روی دنیا بسته بود.

از نحوه شهادت این دلاور رشید برایمان بگوئید؟

گویا چند نفر با اسلحه وارد مجلس می‌شوند و شروع می‌کنند به تیر اندازی. آقا جواد جلو می‌رود، تیر اول به پایش اصابت می‌کند و کنار در به زمین می‌خورد می‌توانست از همان در فرار کند. اما همانطور که گفتم او خود را سرباز امام زمان(عج) می‌دانست. برای همین به سمت داعشی‌ها می‌رود و با اسلحه‌  شروع می‌کند به تیر اندازی اما متاسفانه اسلحه از دستش می‌افتد. بعد آژیر رو به صدا در آورده و درهای ورودی را می‌بندد و راه فرار را به مردم نشان می‌دهد. اما داعشی‌ها همینطور به سمت همسرم تیراندازی می‌کردند تا اینکه تیر خلاص به سر آقا جواد اصابت می‌کند.

بیشتر از پنج ماه از شهادت همسرتان می‌گذرد. در این مدت به شما چه گذشت؟

بعد از شهادت همسرم سختی‌ها کم نبوده اما به فرموده حضرت زینب(س) ما رایت الا جمیلا. ما همه آرزو داشتیم روز عاشورا در کربلا حضور داشتیم و حسین بن علی(ع) را یاری می‌کردیم. امروز هم کربلایی دیگر است. پس سر خودم و همسرم فدای ارباب. از اینکه انتخاب شدم تا اینکه شاید ذره‌ای از غم ارباب رو درک کنیم خیلی خوشحال هستم.

همسر شما از چه زمانی مفتخر به پوشیدن لباس سبز سپاه شد؟

از سال نود این لباس را به تن کرد.

از سختی‌های زندگی با یک فرد نظامی بگوئید؟

زندگی با یک فرد نظامی طبیعتا استرس خاص خودش رو دارد. همچنین دوری و دلتنگی بخاطر ماموریت‌ها و شیفت‌ها. هر روز که یک فرد نظامی سر کار می‌رود و بدرقه‌اش می‌کنی نمی‌دانی آیا فرصتی دیگر برای دیدار هست یا نه.

همسر شهید بودن چه حسی دارد؟

حسی پر از دلتنگی و البته پر از عشق. گاهی زخم زبان‌ می‌شنوی. گاهی حتی خاطرات شیرین هم زخمی‌ات می‌کند. اما همسر شهید بودن نقطه قوت هم دارد. یک بانوی مجاهد که یک مرد آسمانی را دوست دارد. می‌داند که مولایش حسین(ع) به او نظر دارد. این نظر داشتن به راحتی به دست نمی‌آید وقتی انتخاب می‌شوی تو هم دیگر یک بانوی زینبی هستی و باید در برابر سختی‌ها مقاومت کرد.

قبلا حرفی از شهادت و آرزوی شهادت به شما زده بود؟

بله بسیار زیاد. شهادت ارزوی همسر بزرگوارم بود. برای همین دوست داشت به سوریه برود ولی قسمت نشد. اما از آنجا که او لایق شهادت بود خداوند شهادت را جور دیگری نصیب و روزی‌اش کرد.

به نظر شما هدف داعشی‌ها از حمله به مجلس چه بود؟

به دنبال تخریب چهره ایران بودند و این خنده‌دار ترین هدف دنیاست. داعش و امثال داعش بدانند تا امثال جواد تیموری‌ها در هستند جایی برای آنها در سوریه و عراق و هیچ جای دیگر نیست. 

آچار فرانسه پایـگاه .

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۹ ب.ظ


مهـدی ازپانزده سالگی ڪہ وارد بسیج شدتا سی سالگی‌اش کہ به شهـادت رسید در همه احوالات و ایام در فعالیت‌ های مختلف بسیـج شرڪت داشت. چه زمانے ڪہ پدرش بخـاطر تصادف خانه نشین شده بود و مهدی باید خرج خانه را می‌داد ، چه زمانے ڪہ ازدواج ڪرد و باید زندگی‌اش را سر و سامان می داد و چه زمانےکہ بچه دار شد و باید سه فرزند کوچکش را بزرگ می‌کرد. 

هیچ‌گاه نشد بسیج را فراموش ڪند. اینطور نبود ڪہ بگوید من ازدواج ڪردم باید کمتر بیام و یا اینکه بگوید من ڪار دارم و باید به بچه‌هام برسم و از این توجیـهات ... نه! هرجا ڪار و فعالیتـی بود، مهــدی هم بود ؛ بقول معروف، آچـار فرانسه پایگاه بسیـج بود !

همیشه می‌گفت:

من مدیـون پایگاه بسیجم ، اگه بچه‌های بسیـج ، رفقـای من نبودند ،بارها منحـرف شده بودم و راهم ڪج شـده بـود.

 ڪتاب بابا مهـــــدی 

مدافع حـرم

شهید مهدی قاضی خانی

کانال جاماندگان قافله شهدا

 @jamondegan

نامه رضوانه باغبانی

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ب.ظ


از این که نگذاشتید خون باباهای ما پایمال شود متشکریم

نامه رضوانه باغبانی

 دختر ۷ ساله شهید مدافع حرم هادی باغبانی برای سردار سلیمانی 

 کانال جاماندگان قافله شهدا

@jamondegan


مهدی عزیزم،

نسخه داعش درهم پیچیده شد و سوریه باز هم آزادی را در آغوش گرفت...

این آزادی که گفتم و این نسخه پیچی، تنها در یک جمله نبود

که وجب به وجب این کشور خون تورا و خون همرزمانت را برای آزادی در رگهای خود تزریق کرد...

شما جان دادید و جان بخشیدید

غیرت کردید تا حالا این شربت گوارا نوش همه ی مردمی باشد که وحشیان دد منش داعشی، جان و ناموس و خاکشان را تهدید کرده بود.

مهدی جان، امروز نه سوریه بلکه ایران نیز به جشن ازادی نشسته

زیرا که خوب میدانیم این دشمن غارتگر امده بود تا مرزها را درنوردد و تهدید خاکمان بود...

شما مردانه ایستادگی کردید تا اخرین نفس، 

شجاعت را به بالاترین درجه رساندید.

جان، بزرگترین سرمایه زندگیتان را دادید

غیرت کردید،

جسمتان را در غربتی بی مثال ، گمنام کوچه پس کوچه های سوریه  کردید تا

امروز حلاوت امنیت ،دوباره دهانمان را شیرین کند...

امروز همسرانتان، با افتخار و بر بلندای صبر ایستاده اند و رو سپید از دفاع مردانه تان بر شما می بالند و خوشحال از آنکه شجره ی خونتان ،ثمره پیروزی داده نزد حضرت زینب(س) مفتخرند و چه نیک خاطراتی دارند تا برای فرزندانتان بازگویند.


فردا فاطمه سلماها، مغرور از داشتن پدرانی چون شما، مفتخرند که سربلند فریاد کنند که فرزندان شمایند که عزت و ازادی را دوباره به کشور هدیه کردید.

برایشان خواهیم گفت که شما زمینه ساز ظهور شدید

برایشان خواهیم گفت که دفاع از غیرت شیعه از کوچه پس کوچه های مدینه شروع شد و حالا تا ظهور منتقم حضرت زهرا ادامه خواهد داشت.

مهدی جان

تو عصاره ی زندگیمانی و بودنت تبلور هستی من و سلماست .

شهد این پیروزی گوارای وجودت که وجودمان را مانند همه ی روزهای گذشته که کنارمان می زیستی ارام کردی خاطرمان را شاد نمودی و امنیت در سایه اهل بیت را برایمان به ارث گذاردی.

@vaadiasalam

چه سخت است در کودکی بشوی مرد خانه

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۴۴ ب.ظ

پدر 

واژه ایست که هیچ وقت ، 

هیچ چیز جای اورا نمی گیرد...

و چه سخت است در کودکی  بشوی

 مرد خانه 

فرزند شهید علی آقاعبداللهی 

امیرحسین آقاعبداللهی 

@jamondegan

نویـد صــفری به فیض شهادت نائل امد.

يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۶، ۰۶:۰۵ ب.ظ


بسم رب الشهـداء و الصدیقین

مدافع حرم حضرت زینب (س)

« نویـد صــفری » اعزامی تهـران درراه دفاع از 

حرم حضرت زینب (س) به فیض شهادت نائل امد.

شهادتت مبارک

@jamondegan