اخلاص در عمل او را لایق شهادت کرد
پای صحبتهای همسر یکی از شهدای حادثه تروریستی مجلس؛
تا امثال جواد تیموریها هستند داعش در ایران جایی ندارد
اخلاص در عمل او را لایق شهادت کرد
خود را سرباز امام زمان(عج) میدانست و همیشه آرزوی شهادت را در سر میپروراند. او یکی از نیروهای کادر نیروهای یگان حفاظت مجلس بود و عاقبت در حمله تروریستی گروه تکفیری داعش به آرزوی خود رسید و با پیکری غرق به خون به ملاقات خدا رفت. در این مجال گفتگویی داریم با «عاطفه دلاوری» همسر شهید جواد تیموری از شهدای حادثه تروریستی گروه تکفیری داعش به مجلس شورای اسلامی.
آشنایی شما با شهید چگونه شکل گرفت؟
ایام فاطمیه بود که مادر شهید، من را در مسجدی که به نام حضرت زهرا(س) بود دیدند. در همان مسجد آشنایی مختصری صورت گرفت و بعد بنا بر خواستگاری شد. بعد از انجام مراسم خواستگاری هفدهم خرداد سال نود دو عقد کردیم و روز شهادت شهید تیموری چهارمین سالگرد عقدمان بود.
در مورد ویژگیهای اخلاقی شهید صحبت بفرمائید؟
آقا جواد واقعا یک مرد ایدهآل بود. از نظر ظاهری هم بسیار مرتب و شیک پوش بود و به زیبایی ظاهری و باطنی خودش اهمیت میداد. همیشه هم لبخند بر لب داشت. بسیار مهربان و خوش مشرب بود. اهل شوخی و مزاح بود امام هیچوقت برای خنده کسی رو مسخره نمیکردند. از همه مهمتر اینکه خیلی با اخلاص بود و به نظر من همین اخلاص در عمل بود که او را لایق شهادت کرد.
یک جمله از شهید؟
به من میگفت بانو برای ظهور باید شهید داد. من سرباز مولایم امام زمان(عج) و سرباز اربابم امام حسین(ع) هستم.
چگونه از شهادت شهید تیموری با خبر شدید؟
وقتی متوجه شدم که به مجلس حمله شده خیلی دلشوره داشتم. خانه ما در عرض یک ساعت پر شده بود از جمعیت. همه نگران آقا جواد بودند. زنگ زدند گفتند تیر به پایش خورده. سراسیمه خود را به بیمارستان رساندم. رفتم تا ببینمش. اما من را به سمت طبقه پایین بیمارستان هدایت کردند. رو به روی یک در بزرگ آهنی ایستادم. منتظر بودم در باز شود تا آقا جواد را ببینم. در باز شد دلاور رشیدم را در پوششی سبز دیدم در حالی که بدنش غرق خون بو و چشمانش را برای همیشه به روی دنیا بسته بود.
از نحوه شهادت این دلاور رشید برایمان بگوئید؟
گویا چند نفر با اسلحه وارد مجلس میشوند و شروع میکنند به تیر اندازی. آقا جواد جلو میرود، تیر اول به پایش اصابت میکند و کنار در به زمین میخورد میتوانست از همان در فرار کند. اما همانطور که گفتم او خود را سرباز امام زمان(عج) میدانست. برای همین به سمت داعشیها میرود و با اسلحه شروع میکند به تیر اندازی اما متاسفانه اسلحه از دستش میافتد. بعد آژیر رو به صدا در آورده و درهای ورودی را میبندد و راه فرار را به مردم نشان میدهد. اما داعشیها همینطور به سمت همسرم تیراندازی میکردند تا اینکه تیر خلاص به سر آقا جواد اصابت میکند.
بیشتر از پنج ماه از شهادت همسرتان میگذرد. در این مدت به شما چه گذشت؟
بعد از شهادت همسرم سختیها کم نبوده اما به فرموده حضرت زینب(س) ما رایت الا جمیلا. ما همه آرزو داشتیم روز عاشورا در کربلا حضور داشتیم و حسین بن علی(ع) را یاری میکردیم. امروز هم کربلایی دیگر است. پس سر خودم و همسرم فدای ارباب. از اینکه انتخاب شدم تا اینکه شاید ذرهای از غم ارباب رو درک کنیم خیلی خوشحال هستم.
همسر شما از چه زمانی مفتخر به پوشیدن لباس سبز سپاه شد؟
از سال نود این لباس را به تن کرد.
از سختیهای زندگی با یک فرد نظامی بگوئید؟
زندگی با یک فرد نظامی طبیعتا استرس خاص خودش رو دارد. همچنین دوری و دلتنگی بخاطر ماموریتها و شیفتها. هر روز که یک فرد نظامی سر کار میرود و بدرقهاش میکنی نمیدانی آیا فرصتی دیگر برای دیدار هست یا نه.
همسر شهید بودن چه حسی دارد؟
حسی پر از دلتنگی و البته پر از عشق. گاهی زخم زبان میشنوی. گاهی حتی خاطرات شیرین هم زخمیات میکند. اما همسر شهید بودن نقطه قوت هم دارد. یک بانوی مجاهد که یک مرد آسمانی را دوست دارد. میداند که مولایش حسین(ع) به او نظر دارد. این نظر داشتن به راحتی به دست نمیآید وقتی انتخاب میشوی تو هم دیگر یک بانوی زینبی هستی و باید در برابر سختیها مقاومت کرد.
قبلا حرفی از شهادت و آرزوی شهادت به شما زده بود؟
بله بسیار زیاد. شهادت ارزوی همسر بزرگوارم بود. برای همین دوست داشت به سوریه برود ولی قسمت نشد. اما از آنجا که او لایق شهادت بود خداوند شهادت را جور دیگری نصیب و روزیاش کرد.
به نظر شما هدف داعشیها از حمله به مجلس چه بود؟
به دنبال تخریب چهره ایران بودند و این خندهدار ترین هدف دنیاست. داعش و امثال داعش بدانند تا امثال جواد تیموریها در هستند جایی برای آنها در سوریه و عراق و هیچ جای دیگر نیست.
- ۹۶/۰۹/۰۶