آخرین گفتگوی سید حکیم پیش از شهادت 3
با هزینه شخصی رفتید؟
موضوع به خودمان مربوط میشد که چگونه خود را برسانیم و هیچکسی تقبل
نمیکرد ما را بفرستد. ما به آنجا رفتیم و دو ماه به عنوان بچههای افغانی
در آنجا بودیم و تا دو ماه اصلاً کسی فکرش را نمیکرد آیا به ما حقوق
میدهند یا نه؟ چقدرمیدهند؟ اصلاً این بحثها نبود. برادری از انصار که
شهید حاجآقا ابوحامد را دیده و در مورد اسم فاطمیون نظر گرفته و قبول کرده
بود، بعد از ایشان پرسیده بود وضع حقوقیتان چطوری است؟ چقدر حقوق
میگیرید؟ اولین بار که بهطور رسمی خارج از جمع هیئتمان مطرح شد آنجا بود.
خدا رحمت کند، حاجآقا ابوحامد گفته بود والله هنوز کسی به این بچهها
چیزی نداده است. حالا اگر تصمیم دارید دست در جیبتان ببرید و چیزی بدهید،
ما بدمان نمیآید. این را به شکل شوخی و متلک گفته و طرف هم ادامه نداده
بود.
اوایل که صحبت شد، قرار شد نمایندهای را از بین خودشان تعیین کنند که از طریق او به هر کدام از رزمندگانی که در منطقه بودند 450 دلار بدهند که 50 دلارش را به خود شخص بدهند که در منطقه هزینه کند و 400 دلار هم برای خانوادهاش بفرستد.
گاهی میگویند شما نمیخواهید بگویید برادران انصار از شما حمایت میکنند. ما منکر این نیستیم که انصار به ما کمک و از ما حمایت کردهاند. اولاً انکار نمیکنیم، ثانیاً افتخار میکنیم. اینها نزدیک به 40 سال تجربهشان را کف دست گذاشتهاند و دارند به ما یاد میدهند و به ما کمک کردهاند. ما بلد نبودیم تشکیلات درست کنیم، آموزش بدهیم و هر چیزی هم که الان هستیم و یاد گرفته از همینها آموختهایم. ما دانشگاهی نرفتهایم. اینکه اینها از ما حمایت کردهاند برای ما ننگ و عار نیست. حالا هر کسی هر چه میخواهد بگوید، ولی همینها کمک کردند که ما این شدیم.
برای هدفی که داشتید.
اینکه پول گرفتیم و چقدر گرفتیم، شاید بعضیها ترجیح بدهند نگویند. به
خودشان مربوط است، ولی ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. این را شهید
ابوحامد برای اولین بار برای گروه 5 از آنها پول گرفت و آنها هم گفتند این
را به شما میدهیم، چون ممکن است اینجا میآیید حتی تا شش ماه هم بمانید.
در این فاصله زن و بچهتان که نباید به خاطر زندگی روزمرهشان قرض کنند که
شما یک روزی برگردید و بتوانید قرضتان را ادا کنید. چرا؟ خود ابوحامد مبلغی
را پیش خانمش گذاشته بود تا برای چند وقتی که نیست برای خرج خانهاش باشد.
پاسپورت و پول را در اتوبوس از خانمش میزنند. خانم ابوحامد در دو سه ماه
اول برای خرج خانهشان قرض کرده بود، چون پساندازی را که گذاشته بود از او
زدند. این اتفاقها هست و واقعاً هم اوایل اینطوری بود، ولی هر چه گذشت
برادران انصار گفتند ما میبینیم شما دارید کار میکنید و واقعاً هم کسی به
ما قولی نداده بود. هر چه گذشت، یکی آمد و پرسید: «وضعیت رفت و آمدیتان در
ایران چطور است؟» گفتیم: «عادی.» گفت: «میخواهیم از شما حمایت کنیم. کمکی
از دستمان برمیآید؟» بررسی کردند و یکسری کارها را انجام دادند. اول کار
هیچ توافق و شرطی به عنوان اینکه کسی کاری برایمان انجام بدهد در میان
نبود، ولی به مرور زمان یکسری کارها انجام شد. کسانی هم که بعداً
میآمدند، حاجآقا ابوحامد با آنها صحبت میکرد که به زیارت حضرت زینب(س) و
حضرت رقیه(س) آمدهاید، خوش آمدید، اما اگر چشمداشتی از این تشکیلات
دارید، ما شرمندهایم و نمیتوانیم کاری برایتان بکنیم که آینده شما تأمین
باشد یا...
یا حتی روزمرگی خانوادهتان در داخل ایران تأمین شود.
بله، خداییش رک میگفت که چنین کاری از دست ما ساخته نیست. نمیتوانیم قول
بدهیم مدرکی برایتان درست کنیم. چنین قولی به شما نمیدهیم. امکان این هم
هست که هیچ کاری نتوانیم برایتان بکنیم. حقوقتان را هم فعلاً دوستان یک
مقداری تقبل کردهاند که میدهند. این فعلاً هست، اما اینطور که ما به
آنها گفته و شرط و شروط یا با آنها توافق کرده باشیم، نیست. ممکن است امروز
بدهند و فردا بحثی پیش بیاید و بگویند نمیدهیم. ما طلبکار نیستیم و
نمیتوانیم بگیریم. به اینجا آمدهاید و این مدت را باید بمانید. تنها شرطی
که برای بچههای انصار گذاشتهایم این است که ورودی و خروجی بچههای ما
باید با زیارت انجام شود. یعنی در دمشق که پیاده میشوند، حتماً زیارت حضرت
زینب(س) و حضرت رقیه(س) بروند. موقع خروج هم همینطور. ما چیزی دیگری را
شرط نکردهایم و هیچ توافقی هم صورت نگرفته است. شاید در آینده خیلی کارها
انجام شود، ولی الان چیزی نیست.
در حال
حاضر فاطمیون به عنوان تیپ مطرح است یا به عنوان لشکر؟ چند هزار نفر را جذب
کردهاند؟ چون گفتند هر نفری را که جذب کنند 500 تومان به فرد میدهند.
گمانم الان بیل گیتس شده باشید.
جذب کار یک نفر دو نفر نیست. جذب هم به این صورت نیست که طرف آگهی پخش و
تبلیغات کند و مثل جذب به یک شرکت یا سازمان باشد. جذاب ما به این صورت است
که اشخاصی وظیفهشان این است که وقتی فردی تقاضا میکند که وارد تشکیلات
شود تا برای دفاع از حرم یا بهتر بگوییم حریم اهل بیت(ع) به سوریه بیاید و
در تشکل ما وارد شود، ببیند او کیست؟ جاسوس نباشد. اصلاً اعتقاد دارد که
میآید؟ آدرس خانه و شماره خانهاش را میگیریم که اگر اتفاقی برایش افتاد
بتوانیم خانوادهاش را پیدا کنیم. خیلی از بچهها اصلاً خانوادهشان در
ایران نیستند، در افغانستان یا حتی در کشورهای اروپایی هستند. اگر اتفاقی
برایش افتاد باید بتوانیم به خانوادهاش اطلاع بدهیم. قرار است فرمی را پر
کند که اولاً تابعیت افغانی بودنش معلوم باشد. خیلی از برادران ایرانی ما
خودشان را افغانی معرفی کردند. اوایل بررسی کاملی هم نبود. خودشان را
افغانی معرفی میکردند و به منطقه میآمدند. برای جمع ما حضور برادران
ایرانی به نحوی که میرویم، یعنی به عنوان نیروی رزمی ممنوع است. تنها کسی
که با دانستن ابوحامد و وساطت ایشان وارد فاطمیون شد شهید سید ابراهیم
(آقای شهید مصطفی صدرزاده) بود.
به جز ایشان شخص دیگری نبود. کسانی که مسئول جذب هستند وظیفهشان این است. اول از همه مشخص میکنند فردی که دارد میآید چه کسی است و خانوادهاش کجاست. اینها تعداد مشخصی هستند و حقوق و ماهیانه هم دارند. قبلاً اینطوری نبود. بعداً و قبل از شهادت حاج ابوحامد و وقتی تیپمان به رسمیت شناخته شد، توانستیم برای اینها مبلغی را به عنوان حقوق در نظر بگیریم.
وظیفه دیگرشان سرکشی به خانواده شهدا و رسیدگی به مجروحین است.
پس برای جذب کسی اقدام نمیکنید، بلکه افراد
به شما مراجعه میکنند و شما در موردشان تحقیق میکنید، والا اینکه عزیزمان
آقای حکیم جایی برود و بگوید بلند شوید بیایید و به صورتی که شایع
کردهاند نیست. جایی که هست بیشتر وظیفه دارند ثبتنام کنند تاجذب.
دقیقاً! تقریباً میشود گفت ثبتنام و بررسی وضعیت شخص و خانوادهاش. همین، نه اینکه دنبال کسی بروند. کسی که در این تشکیلات میآید، باید با عقیده خودش بیاید. اگر اینطور نباشد، اولین گلولهای که از بیخ گوشش رد شود، اسلحه را روی زمین میاندازد و میرود. اگر کسی خودش نیاید و با وعده و وعید برود به درد صحنه جنگ نمیخورد. این موضوع را همه نظامیان میدانند. اولین نکتهای که اهمیت دارد این است که خودش بخواهد. بحث عقیده است. باید خودش باور داشته باشد. اگر باور نداشته باشد اصلاً... کسانی که نظامی هستند میدانند کسی که باور نداشته باشد، هیچ ارزشی در میدان جنگ ندارد.
- ۹۵/۰۴/۱۳