آخرین گفتگوی سید حکیم پیش از شهادت 4
اشاره کردید تعدادی از افغانها از اروپا به فاطمیون آمدند و شهید شدند. تعدادشان را میتوانید بگویید؟
نمیتوانم تعداد مشخص بگویم، ولی به شکل پراکنده بودند. الان کسانی را
داریم که در کشورهای اروپایی و غربی ساکن هستند و بعضیهایشان مشکل ما را
دارند و مثلاً خانوادههایشان راضی نیستند یا..
از اینجا به بعد وارد شبهات میشویم. مثلاً میپرسند چرا حکیم به سوریه میرود؟ چون رفته و گیرش انداخته و گفتهاند اگر نروی تو را از ایران اخراج میکنیم و به افغانستان میفرستیم. کسی که از اروپا آمده است که دیگر این مشکل را از طرف جمهوری اسلامی ندارد که به قول اینها انصار یا سپاه قدس دارند فشار میآورند که اگر نروی، تو را ردّ مرز میکنیم. پس این نشان میدهد بحث فاطمیون یک بحث اعتقادی است. یعنی حتی بچههای افغانی که به اروپا رفتهاند، تحت تأثیر این فضای اعتقادی هستند و دارند از کشوری غیر از ایران به سوریه میروند و برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) میجنگند. برای این پرسیدم و اگر شما حدودی هم تعداد بگویید خوب است، چون این نکته مهمی است. گفتن همین موضوع کلاً این بحث را زیر سئوال میبرد و میگویید طرف دارد از اروپا میآید. او که دیگر مشکلی ندارد. مگر جمهوری اسلامی میخواهد او را رد مرز کند که بلند میشود و به آنجا میآید؟ کسی هم که به او وعده و وعیدی نداده است که به تو کارت اقامت در ایران یا پول میدهیم.
خیلی از افراد در ایران هستند که مدرک شناسایی و پروانه اقامت دارند و سالهای سال هم هست دارند در ایران زندگی میکنند. کسب و کار دارند، بازاری هستند. همه جور آدمی داریم. یکی از بچهها آمده بود و میگفت باید برگردم. پرسیدیم چرا؟ گفت وقتی آمدم مغازهام را جمع کردم و یکجا به بنده خدایی فروختهام. چند تا چک گرفته و آنها را خرج کردهام. الان متأسفانه دو تا از چکها برگشته خورده است و طرف هم به اعتبار من چک را از من گرفته و در خانهام رفته است. باید بروم و چکها را پیگیری کنم. گفتیم: «چقدر هست؟ شاید بتوانیم کمک کنیم نروی.» گفت: «باشد. اگر میتوانید کمک کنید. جمعاً 110 میلیون تومان است.» گفتیم: «آقا! شما برو مرخصی! ما اینقدر پول نداریم بتوانیم کمک کنیم.»
دوستی آمده بود که مقیم امریکا و ایرانیالاصل بود. میگفت پدرم اصالتاً هراتی بود. درست هم نمیتوانست فارسی صحبت کند. خیلی سخت فارسی حرف میزد. با التماس و درخواست و این حرفها که اگر بشود به تشکیلات شما بیایم. برادران انصار یک بخش حفاظت دارند و در کل مناطق مثل شام و سیده زینب کارهای اطلاعاتی و بررسی را انجام میدهند. به گوش اینها رسید که یک ایرانی به اینجا آمده است و قصد دارد وارد تشکیلات فاطمیون شود. او را برداشتند و به لبنان بردند و گفتند یا به ایران برگرد یا امریکا، ولی اینکه بخواهی وارد جنگ شوی برای شما ممنوع است. بنده خدا با گریه، التماس و این حرفها برگشت. بعد هم دیگر خبردار نشدیم چه شد. الان از کانادا داریم که در منطقه است و اتفاقاً دیروز با او صحبت میکردم. تابعیت کانادایی دارد. چندین سال قبل مهاجر بود. به کانادا رفته و تابعیت آنجا را گرفته است. کسانی که تابعیت کانادا و امریکا را دارند با یک مهر ورود و خروج میتوانند آزادانه بیایند و بروند و ویزا هم نمیخواهند. از کشورهای اروپایی هم هستند. میگویند ما اصالتاً افغانی هستیم و میخواهیم اینجا باشیم. همزبان هستیم و راحتتر با هم کنار میآییم. تعدادی هستند. نه آنقدر که بگوییم یک لشکرند، ولی آنقدری هستند که ابراز وجود کنند و بگویند ما هم از کشورهای غربی آمدهایم. بحث ما حضور است، نه اینکه کار خاصی میتوانیم انجام بدهیم. آمدهاند که حضور داشته باشند.
الان دارند فضایی را از بچههای فاطمیون درست میکنند که اینها یک مشت آدم بیسوادند که از صبح تا شب در ایران مشغول کارگری بودند ـ در حالی که پدر خود من کارگر است و هیچ اشکالی ندارد و اسباب افتخار هم هست ـ ولی منظورشان این است که بیسوادند و سطح پایین هستند، در حالی که در باره شهدای فاطمیون خواندم موقعیت شغلی مناسبی داشتند، موقعیت تحصیلی خیلی خوبی داشتند، یعنی طرف مهندس بود، فکر میکنم شهید فاتح بود. در بین شهدای فاطمیون از این نوع افراد چه کسانی را دارید. بگویید که مثلاً طرف دانشجو یا در مدارج علمی بالایی بود و کاملاً با آگاهی و اعتقاد کامل آمده است.
تعداد نیروی تشکیلات فاطمیون در منطقه متغیر است. بعضی وقتها تا 12 هزار یا 14 هزار نفر میرسد. کسی باید مسائل مالی و حقوقی اینها را انجام بدهد. کسی را میخواهد که بخش لجستیکی و آمادگی اینها را انجام بدهد. کسانی را میخواهد که کارهای حرفهای از قبیل توپخانه و کارهای اطلاعاتی را بتوانند انجام بدهند. این کارها توسط بچههای فاطمیون انجام میشود. یعنی مربی داشتهاند و بعضی وقتها هم مربیشان در منطقه حضور دارد، ولی اصل کار را خود اینها انجام میدهند. در جنگ هم اینطور نیست که فقط بلد باشی اسلحه را مسلح و شلیک کنی. حتی یک تکتیرانداز هم که رده سبک حساب میشود، احتیاج است حساب و کتاب و ضرب و جمعی بلد باشد تا بتواند تخمین مسافت کند، زمان طی کردن گلوله را حساب کند، جهت باد و خیلی چیزهای اختصاصی را بتواند تشخیص بدهد. تمام این کارها توسط بچههای فاطمیون انجام میشوند. همه اینها کسانی را میخواهد که علم این کار را داشته باشند.
گردش مالی فاطمیون در بحث حقوق و خریدهایی که در منطقه انجام میشوند شوخی ندارد و خیلی بالاست. چه کسی باید این پول را دریافت کند، خرید انجام بدهد، فاکتورهایش را منظم کند و حساب و کتاب دقیق داشته باشد و تحویل بدهد. پروسه ما خیلی دشوار است.
- ۹۵/۰۴/۱۳