مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

اراده و عزم جهاد

يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۴۹ ب.ظ


روایت مادر شهید محمدرضا دهقان امیری

فیلم شهدای مدافع حرم را مرتب پیگیری و درباره ی آنها مطالعه می کرد.

 بعد از قضیه سوریه و عراق خیلی ابراز ناراحتی می کرد . 

می گفت: "نمی توانم باور کنم یک انسان سر یک انسان دیگر را ببرد، اینها از مرتبه انسانیت به حیوانیت سقوط کردند."

فیلم کشتار داعش را نگاه می کرد و من از او می خواستم که این کار را نکند چرا که قساوت قلب می آورد. 

تا اینکه با آموزشگاه سپاه آشنا شد و 1 سال و سه ماه آموزش دید و از فروردین 94 خودش را برای مبارزه آماده کرده بود؛

می گفت: "باید بروم و از شیعیان و حرم ائمه(ع) دفاع کنم."

تقریبا دوسالی بود که این موضوع را با خواهر و برادرش مطرح کرده بود و می گفت: "باید به میدان بروم و شهید شوم."

از فروردین 94 زمزمه های رفتنش را پیش من هم مطرح کرد و میگفت: "حلالم کن و بگذار بروم."

از دانشگاه برایم پیامک می فرستاد که "حلالم کن و دعا کن که شهید شوم"

 من هم جوابی برایش ارسال نمی کردم و شب می پرسید که پیامکی برایت نرسید؟ 

می گفتم این چه حرفهایی است که می گویی؟ می گفت: "می خواهم موقع نماز ظهر و عصر یادآوری کنم که دعایم کنی."

 و من هم در جواب می گفتم اصلا دعا نمی کنم که بروی و شهید شوی... 

از اردیبهشت ماه قضیه جدی تر شد و آموزش هایش بیشتر و منسجم تر شد تا اینکه شهریور ماه گفت که باید پاسپورت بگیرم.

باور داشت شهید می شود و در راه ایمانش از همه علایقش گذشت.

شهیدمحمدرضادهقان

@shahid_dehghan

  • خادم اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">