این عدالت نیست
خاطره
حاج احمد مختاربند؛
برادر شهید مدافع حرم
سردار حاج حمید مختاربند
من و حاج حمید در سپاه مشغول خدمت بودیم. یک روز پدر یکی از سربازها آمد پیش من و گفت مشکل ما دست اخوی شماست.
گفتم جریان چیست؟
گفت: سفارش کنید پسر مرا از محل خدمتش آزاد کنند تا به جایی که مَدّ نظرم است ببرم.
التماس میکرد که ما با اخوی صحبت کنیم اجازه دهد تا فرزندش برای ادامهی خدمت به محل مورد نظرش معرفی شود و گفت جایگزینی هم برای ایشان میفرستیم.
گفتم جایگزین از کجا می آورید؟
گفت: با نیروی انسانی هماهنگ کردیم که اگر ایشان سرباز ما را آزاد نمایند؛ از سربازان لیسانس و یا بالاتر از لیسانس ، به ایشان بدهند.
وقتی با اخوی که در آن موقع مسئول لجستیک لشکر 7 ولیعصر (عج) بود صحبت کردم و خواهش کردم که سرباز مورد نظر را آزاد نماید، ناراحت شد و گفت: نمیدانم این سرباز چه پارتیای دارد.
شما نمیدانید تا حالا چندین نفر را فرستادهاند و افراد بسیار دیگری هم در این رابطه با من صحبت کردهاند.
اما من این سرباز را آزاد نمیکنم. فکر میکنم افراد دیگری هم هستند که کسی را ندارند تا سفارششان را بکند که جای بهتری خدمت نمایند، وجدانم قبول نمیکند و این عدالت نیست.
لذا درخواست بنده را نپذیرفتند و رد کردند.
کانال شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند (با نام جهادی ابوزهرا)
@shahid_mokhtarband
http://uupload.ir/files/dzn1_2017-05-12_04.29.49.jpg
- ۹۶/۱۲/۲۸