باورم نمیشدشهیدشده
شهیدمدافع حرم سیدسجادحسینی
به درخواست سید سجاد دانشگاه رفتم و در حال حاضر دانشجو هستم، صبح روز ۱۱ آبان ماه بود که از خانه به سمت دانشگاه خارج شدم، بنر شهید دائی تقی را که دیدم ناخودآگاه از خدا برای همسر شهید طلب صبر کردم.
در بین کلاس بود که با دیدن تماس های بی پاسخ گوشی کمی دلواپس شدم…….آخر من مسافری در آن سوی مرزها داشتم و این دلواپسی من را بیشتر می کرد…
در راه رفتن به درچه با تماس دوست سجاد مواجه شدم که به من گفت، آیا خبر تیر خوردن سید سجاد درست است…. به شدت پایم را بر ترمز ماشین زدم و توان صحبت نداشتم… وقتی دوست سید سجاد متوجه شد که من بی خبر از همه جا هستم، ادامه داد که شنیده است دست سجاد تیر خورده و همین…..
دلواپسی ام کم تر شد و به راهم ادامه دادم ولی زمانی که به درچه رسیدم، نگاه دائی ام با من صحبت از پرواز کبوتر عزیزم سید سجاد به آسمان بود……
بله سید سجاد حسینی همسر مهربانم در دفاع از حرم به شهادت رسید و دیدار آخرمان در روز ۱۳ آبان ۹۴ رقم خورد.
خاطرات ناب شهدا
شهید سجاد حسینی
ڪانال خـاڪـےها
telegram.me/joinchat/AtQMXTwpQdo8yChf_PrD7g
- ۹۵/۰۹/۲۱