برادرم خیلی نگران شیعیان جهان بود
جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ب.ظ
خواهر معزز شهیدسردارشهیدمدافع حرم حاج محمدجمالی
🌷بار اولی که از سوریه برگشته بود... صدای گریه اش را از اتاقی که مشغول اقامه نماز بود شنیدم... نزدیک تر رفته و پرسیدم: حاجی چرا گریه می کردید.... با اشاره به عروسک دخترم گفت : چشمم که به این عروسکها افتاد یاد بچه های سوریه افتادم که شهید شدندوعروسک هایشان در کوچه های سوریه جا مانده است ....
برادرم خیلی نگران شیعیان جهان بود.
@Agamahmoodreza
- ۹۷/۰۲/۲۸