برادر مهربان
خاطرات شهید مدافع حرم احمدمشلب در کتا ب ملاقات در ملکوت
راوی:نورهان دقدوق خواهر شهید
من و احمد با اینکه از یک مادر متولد نشده بودیم،ارتباط صمیمی و نزدیکی با هم داشتیم و طوری زندگی می کردیم که حتی بیشتر از خواهر و برادری که از یک مادر متولد شده اند کنار هم بودیم.ما با هم مثل دو دوست بودیم و من سنگ صبور احمد بودم.وقتی دلش از چیزی می گرفت برای من حرف میزد و درد و دل میکرد. مرا نور صدا می زد.خوش اخلاقی و شوخ طبعی او زبان زد بود. احمد بسیار نکته سنج و دقیق بود.هیچ سالی تولد
خواهرانش را فراموش نمی کرد و هرسال به ما هدیه ی تولد می داد. او برادرےمهربان و دوستی قابل اعتماد بود.خیلی دوست داشتم محبت هایش را جبران کنم و برایش دوربین عکاسی بخرم. احمد عکس گرفتن را خیلی دوست داشت و از عکاسی لذت می برد.
ملاقات درملکوت
نورهان دقدوق
شهیداحمدمشلب
کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب در تلگرام
https://t.me/ahmadmashlab1995
- ۹۶/۱۲/۰۵