بعد از شنیدن صحبتهایش با رضایت اورا به خدا سپردم
چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ق.ظ
مادر شهید عبدالله باقری :
خیلی به عبدالله وابسته بودم،به او گفتم می خواهی دخترت ، پدرت و خانواده ات را چه کنی؟ بهانه می آوردم تا نرود.
می گفت:مگر زمان 8 سال دفاع مقدس شهدای ما چه کردند منهم همین کار را می کنم.
می خواست برود، گفت: مادرم تو 5 فرزند پسر داری نمی خواهی خمسش را بدهی و یکی را در راه دفاع از اسلام و اهل بیت فدا کنی؟ مگر همیشه نمی گفتی «فرزندانم فدای اهل بیت!» امروز همان روز است؛ تو باید با رضایتی که در رفتن من به سوریه می دهی ، به اهل بیت لبیک بگویی و در عمل حمایت خود را از اسلام ثابت کنی، در این صورت است که در قیامت شرمنده نیستی و نخواهی گفت پنج فرزند پسر داشتم و از اسلام دفاع نکردم و در مقابل حضرت زهرا(س) سرت را پایین نمی اندازی.مارا خودت اینچنین تربیت کرده ای.
بعد از شنیدن صحبتهایش با رضایت اورا به خدا سپردم.
آقا محمودرضا
- ۹۵/۰۸/۰۵